آن روز که عده ای به تحریک افرادی خاص و به روایتی پشت پرده دم در باشگاه قشقرق به راه می انداختند، امروز هم از سکوی تماشاچیان به سرمربی تیم داد می زنند که فلان بازیکن را از زمین بیرون بکشد و به جای تشویق و تهییج بازیکنان روحیه شان را به صفر می رسانند؛ دیر یا زود علیه سرمربی و کادرفنی نیز شعار خواهند داد؛ داستان چاه کن و ته چاه را شنیده اید بد جوری در باشگاه های بزرگ از جمله پرسپولیس واقعیت دارد. در گذشته تماشاچی عاشق باشگاه و مرید ستارگان بود،مربیان افرادی بزرگ بودند و در عین حال احترام بزرگترها را نگه می داشتند و مشورت با آنها را عار نمی دانستند، مدیریت کار خودش را بدون فشار و شانتاژ انجام می داد و هر چیزی به جای خود نیکو بود، اما این سال و ماه ها همه چیز درهم شده و جایگاه ها به هم خورده است؛ دیگر هیچ مدیری جرات نمی کند کادرفنی را تغییر دهد و حتی باز خواست کند تا شاید شوکی به پیکر خواب رفته تیم بدهد. چون بر وی نیز همان خواهد رفت که دم در وزارت ورزش، جلوی پنجره باشگاه و سکوهای ورزشگاه ها دیده ایم. با این رویه واقعا چه مرجعی و با کدام شجاعت می تواند تاثیرگذار باشد؟ دیروز عنوان شد در سیستم باشگاهداری در کشور باید تجدیدنظر کنیم و امروز نیز ضمن تایید آن نوشته می گوییم؛ کتاب و قانون باشگاهداری در ایران را باید از نو نوشت و نیز آیین مربیگری را.
نویسنده: حسین علی اسماعیلی