وقتی مهدی مهدوی کیا سرمربیگری تیم ملی امید را به عهده گرفت، بعضی ها فکر کردند که این بار می توانیم برخلاف ده ها سال گذشته به موفقیت دست یابیم و برای نخستین بار امیدها زندیه می شود! خیالی خام که گویا یادشان رفته بود که فوتبال ایران خیلی وقت است فقط و فقط به سقف آویزان شده و پایه و اساس را به فراموشی کامل سپرده است. امیدها در سه بازی در تاشکند نشان دادند که سوای دو، سه بازیکن، نشانی برای فردای روشن دیگران وجود ندارد و انگاری این تیم از حداقل هماهنگی و حرکت های قابل اعتماد بی بهره است و گاهی آنچنان اشفته و بی برنامه به چشم می آمدند که به راستی ناامیدی را به هر تماشاگر منتقل می کردند. وقتی هیچ تشکیلات و سازمان قابل قبول برای فوتبال پایه و کشف استعدادهای ناب و پرشمار در فوتبال ما وجود ندارد، بدون شک هم چنان در ناکامی و شکست در صحنه های بین المللی غوطه ور خواهیم بود و استعدادها در بی برنامگی رها خواهند شد.
حرف آخر اینکه فوتبال ما دارای حداقل سرمایه گذاری و برنامه ریزی و بهره گیری از بهترین مربیان در سطح پایه محروم است و تا روزی که آویزان به سقف و حاضری خوری هستیم، بی گمان همیشه شکست و ناکامی را همراه خواهیم داشت.
نویسنده: محمود شهباز