ولز در حالت دفاعی با پنج بازیکن و سه هافبک مقابل تهاجمات رقیب صف آرایی می کرد. اما در مقاطعی که توپ را در اختیار داشت، با دو وینگر کناری و عملا با پنج هافبک به طراحی حملات می پرداخت. کریس مفام، جورادون دو مدافع مرکزی و کانر رایس در پست متمایل به راست امور دفاعی را عهده دار بودند. نکوویلیامز مدافع کاذب چپ و طراح عمده حملات ولزی ها بود. آتان امپادو و نورینگتون، دیویس هافبک های تدافعی بودند و برنان جانسون و مت اسمیت و دنیل جیمز جلوتر از این دو طراحی حملات را عهده دار بودند.
کیفرمور در نوک پیکان حمله پرتحرک و فعال نشان داد. جانسون و جیمز دو هافبک بازیساز و طراح اصلی حملات ولز بودند. کیفرمور در سرزنی و شوت به طرف دروازه زهردار بود و تنها گل تیمش را با ضربه سر هنرمندانه رقم زد. گردبیل، جوی مورل و بقیه که در وقت دوم به میدان آمدند به قدرت تهاجمی ولز اضافه کردند. آنها در تاکتیک تهاجمی به بازی از کناره ها و ارسال توپ های مواج نظر ویژه داشتند. شاگردان رابرت پیج قدری در دفاع متزلزل و تاثیرپذیر نشان دادند. کریس مقام و جورادون دو مدافع مرکزی هماهنگ نبودند. این دو اگرچه قدرت سرزنی خوبی دارند، اما در بازی زمینی مشکل داشته و از سرعت ایده آلی بهره نمی برند. شاید با حضور طارمی و آزمون بتوانیم از این روش به دروازه ولز برسیم. نقطه اتکای ولز به حضور دنیل جیمز هافبک بازیساز و گرت بیل در سمت راست خط حمله و ویلیامز مدافع چپ خلاصه می شود. در مجموع ولز را در این دیدار و مسابقات گذشته به مراتب ضعیف تر از انگلیس و آمریکا دیدیم. اگر کی روش تاکتیکی موثر انتخاب کند و تیم ما با آمادگی بدنی نفراتش خط هافبک ولز را از کار بیندازد، می توان از خط دفاع آنها گذشت و با افزایش سرعت در تهاجم به گل رسید.
نویسنده: احمد میرزاییان