گاهی زود از کوره در می رود و باعث بروز حاشیه هایی می شود که بیشتر از همه خودش را درگیر می سازد با این همه یک واقعیت انکار ناپذیر است که کار مربیگری را خوب بلد است به اصطلاح راه و چاه را می شناسد.
اکنون نکته مهم در تیم هوادار حضور ساکت الهامی پر حاشیه است. این مربی علاوه بر توانایی فنی همیشه حواشی جالبی دارد. این بار اما او در تیم هوادار آرام گرفته و کمتر آن الهامی سابق را می بینیم. گفت و گوی البرز ورزشی را با الهامی می خوانید:
از پیوستن به هوادار بدون تماشاگر پشیمان نیستید؟ شرایط تیم هوادار خوب است. ثبات خوبی در بحث مدیریتی و انضباط مالی داریم. جوان های خوبی در تیم ما هستند و می توانند آینده این تیم باشند. با برنامه ریزی هایی که انجام دادیم کیفیت تیم ما بعد از تعطیلات خیلی بهتر از آن چیزی می شود که قبل از تعطیلات بود.
بازی ما مقابل استقلال و سپاهان را دیدید؟ فوتبال با کیفیتی انجام دادیم. امیدوارم از آن هم بهتر شویم و روند امتیازگیری تیم مان هم مثل عملکردمان باشد و در نهایت رتبه خوبی کسب کنیم. این مستلزم همدلی و اتحاد است. روزی که کار را شروع کردم می دانستم چالش سختی است اما شرایط به گونه ای پیش رفت که احساس کردم چاره ای جز این انتخاب ندارم. در ادامه اما دیدیم خدا چقدر مرا دوست داشت که این راه را به من نشان داد و الان از این چیزی که هست ممنونم.
به خاطر دارم برای همکاری با تیم هوادار به دلیل موانع مالی تردید داشتید. الان شرایط چطور است؟
بحث مالی اولویت همه است، بیشتر یا کمتر گرفتن در مسائل مالی مهم نیست. باید پولی که می گیریم خوشحالمان کند. اگر قرارداد خوب بلندی اما در نهایت آرامش نداشته باشی فایده ندارد. دنبال پول زیاد نیستم و ترجیح می دهم قراردادی ببندم که شاد باشم. نمی گویم به پول احتیاج ندارم اما واقعیت این است که برای ما ابتدا بازیکن مهم است و در ادامه مجموعه و افرادی که در آن مجموعه قرار دارند و اولویت سومم پول است. خوشبختانه باشگاه هوادار خوب است. هر چند بگویم زمین هم برای من خیلی مهم است حتی بیشتر از پول چون اگر زمین خوب نداشته باشیم کار پیش نمی رود. من اخیرا چند پیشنهاد خوب داشتم اما هر چه کردم نتوانستم خودم را راضی کنم و حتی به پیشنهاد خارجی جواب رد دادم و از این که پیشنهادات را رد کردم خوشحالم چرا که می بینم تیمم به اتحاد کم نظیری رسیده است.
شاید هم هوادار تیم خیلی خاصی نیست و این شما هستید که به دلیل روحیات خاصتان به این تیم وابسته شدید؟
یکی از ایرادات بزرگ من این است که همیشه احساساتم بر عقلم غلبه می کند. درست می گویید من دلی تصمیم می گیرم و شاید خیلی جاها این اخلاقیاتم به ضرر تمام شود. این خصوصیت من ذاتی است و ربطی به فوتبال ندارد. همین الآن اگر یک فیلم درام ببینم اشکم سرازیر می شود. گاهی وقتی با بچه های تیم صحبت می کنم احساساتی می شوم و واکنش نشان می دهم هرگز دوست ندارم ادا در بیاورم. این یک واقعیت است. اگر هم روزی از کسی ناراحت شوم واکنش نشان می دهم اما 5 دقیقه بعد دیگر آن موضوع برام اهمیتی ندارد. کما این که الان هیچ کینه ای از مجموعه تراکتور و نساجی ندارم. شاید اگر دیگران جای من بودند و این تیم را قهرمان می کردند از این رفتارها ناراحت می شدند. من اما ناراحت نیستم و از این که خدا به من عزت داده که اینقدر زود می بخشم شکر گذارم.
پس گاهی به خاطر احساساتی بودن سرتان کلاه رفته است؟ فکر نمی کنم در فوتبالم سرم کلاه رفته باشد. به دفتر باشگاه استقلال رفتم و مذاکره کردم قرار بود تا عصر یا من یا فرهاد مجیدی به عنوان سرمربی معرف شویم. من باشگاه را ترک کردم وبه هر شکلی آقا فرهاد سرمربی شد و چه خوب که نتیجه گرفت و قهرمان شد. من همان شب به نساجی رفتم و مذاکره کردم. تیم نساجی پانزدهم جدول بود. خیلی ها سعی کردند مرا پشیمان کنند و گفتند قبول این تیم ریسک بزرگی است و احتمال دارد سقوط کند و اعتبارم زیر سوال برود. من با دلم تصمیم گرفتم به نساجی رفتم در همان زمان از استقلال بیشتر امتیاز گرفتم و سال بعد هم تیم را قهرمان کردم.
گاهی خیلی زیادی احساسی می شوید و این گمان می رود که شاید کمی فیلم بازی می کنید؟ این که من بگویم نه شاید باور کردنی نباشد شاید بهتر باشد دیگران در مورد من بگویند. هیچ وقت دوست نداشتم فیلم بازی کنم یا ادا در بیاورم. اگر فیلم بود می توانستم از این پیشنهاد آخری(پیشنهاد باشگاه تراکتور) که برایم آمد بهره برداری کنم و شرایطی پیش بیاورم تا از هوادار بیشتر پول بگیرم. شاید باور نکنید اما وقتی سر تمرین آمدم خود را در عمل انجام شده قراردادم و طوری حرف زدم که نتوانم حرفم را تغییر دهم و در این تیم بمانم. بعد هم که دوستان گفتند ما بیانیه می دهیم و من هم گفتم حتما این کار را بکنید که من جوابی ندهم و دیگر فرصتی برای وسوسه شدن نداشته باشم. در واقع وقتی با عوامل باشگاه صحبت کردم حس کردم خیلی بهم ریخته هستند از این رو همه چیز را به خدا سپردم و با خودم گفتم در همین تیم صبر می کنم. من از این که می بینم تیمم خوشحال است منم خوشحالم. هر چند می دانم کار سختی را با هوادار شروع کردم چون مسئولیت این تیم را پذیرفتم دیگر حق ندارم بگویم بضاعتمان کم است یا مشکلات وجود دارد. چون من این بضاعت را می دانستم و مسئولیت را قبول کردم پس حق ندارم هر بار پشت میکروفن بنشینم و بگویم ما مشکل داریم ما اینقدر خرج کردیم ما تیم دوم جدولیم ما از بقیه کمتر پول داریم. من قبول کردم تیم هوادار را با همه عوامل و مشکلانش بر عهده گرفتم.
این که شما در هوادار ماندید شاید در ظاهر خوب باشد و این باشگاه از احساسات شما به نفع خود استفاده خوب کرد اما گاهی با تحریک احساسات شما ممکن است اتفاقات بدی رخ دهد. موضوع درگیری که در نساجی رخ داد و واکنش شما هنوز از یادها نرفته است؟
بله قبول دارم احساسات من جنبه منفی هم دارد. این ضعف من است که گاهی درگیر حواشی می شوم. از نظر من اتفاقی که در ترکیه رخ داد خیلی خوب و به جا بود. بعد از آن اتفاق من متوجه شدم که احساستم نقطه ضعف من است و خیلی ها این را به خوبی می دانند. حالا به جایی رسیدم که متوجه می شوم خیلی ها دنبال همین اتفاقات هستند. از هفته اول تا الان خیلی ها سعی کردند به این حواشی بپردازند اما خودم را کنترل کردم. از اول فصل تاکنون مربی هستم که یک اخطار هم نگرفتم. بچه ها هم حواسشان به من هست و آرامم می کنند. من قبلا واکنش نشان می دادم و نمی دانستم خیلی از مسائل برنامه ریزی شده است. فکر می کردم بداهه است اما وقتی متوجه شدم خیلی از آن اتفاقات برنامه ریزی شده است و می خواهند مرا بهم بریزند. موضوع برایم خیلی بهتر جا افتاد و فهمیدم اگر می خواهی دعوا کنی باید آمادگی دعوا را داشته باشه نه این که ابتدا بخوری و بعد بزنی. از این رو خیلی تیم ها آمدند و بدترین چیزها را گفتتند ولی من واکنش نشان ندادم.
از حاشیه فاصله بگیریم دوست دارم بدانم شما چطور خود را با فوتبال روز دنیا هماهنگ می کنید چرا که هم از عملکرد تیمتان مشخص است و هم افرادی که با شما کار می کنند مدعی هستند توان فنی خوبی دارید؟
من تمام بازی ها را ضبط می کنم و تا آخرین دقیقه را تماشا می کنم. همین بازی هلند و آرژانتین در صحنه گل دوم هلند معتقد بودم هلند اگر می خواهد از این توپ استفاده کند باید تاکتیک تازه ای رو کند و طبق معمول مستقیم استگاهی نزند. جالب این که همنطور هم شد و آنها بر خلاف تصور همه از این توپ بهترین استفاده را کرده به گل تساوی رسیدند. من نمی گذارم یک فوتبال از دستم در برود و صحنه های مهم را به بازیکنانم نشان می دهم تا یاد بگیرند. دیگر فوتبال به روز نیست به ساعت است. ما جام جهانی را از بازی ایران و انگلیس تماشا کردیم و یک روز را از دست دادیم از این رو خیلی چیزها را متوجه نشدیم و حتی نمی دانستیم چرا ایران شش تعویض کرد. ما یک روز را ندیدیم از فوتبال عقب افتادیم آن مربی که سه ما در خانه است می خورد و می خوابد چطور می خواهد به روز باشد. از هر فوتبالی می توانید کار دربیاورید و همه بازی ها مهم است. فوتبالیست ها خیلی باهوش هستند و با تمرین تکراری خسته می شوند از این رو من تمرین تکراری به تیمم نمی دهم. ما مربیان خوبی داریم که توانایی زیادی دارند اما با آوردن مربیانی درجه یک و دو شرقی ما را له کردند. مربیان ما اگر ساختار و ابزار خوبی داشته باشند و ثبات وجود داشته باشد می توانند هرکاری انجام داند. چند نفری در فوتبال ما واقعا خوب کار می کنند و مربیان خوبی هستند خیلی بهتر از آنهایی که آمدند و در این فوتبال هیچ کاری هم نکردند. بزرگ بودن مربی به قد و وزن نیست بلکه به رزومه است.
منظورتان کی روش است؟
من اسم از کسی نمی آورم. برای کی روش احترام زیادی قائلم فقط می خواهم بگویم ما مربی آوردیم که با سه تیم می خواست به جام جهانی برود و نتواسنت، در نهایت آمد با تیم ما رفت. چه دستاوردی کسب کرد.
نمی توانستیم با مربی ایرانی به جام جهانی برویم؟
هزینه زیادی هم برای این مربیان می شود و فوتبال باید فوتبالی شود. همانطور که فوتبالی ها نباید در خیلی از امور وارد شوند دیگران هم نباید در فوتبال ورود کنند. فوتبال باید راه خودش را برود. از این فوتبال نباید سو استفاده شود. اما خیلی ها قاطی فوتبال شدند.
اعتقاد بر این است که هزینه ایی در این چند سال برای ورود مربیان خارجی شده است که نتیجه نداشته شاید اگر همین هزینه صرف ساخت مربیان ایرانی درجه یک و آموزش آنها می شد نتیجه بهتری می گرفتیم؟
من به کنگره سالانه مربیان فیفا در کمپ دورتموند دعوت شده بودم اما به این کنگره نرفتم چون تیم داشتم و باید به تیمم رسیدگی میکردم. مربیان ما هم به این تجربیات نیاز دارند. فکر نکنید مربی بزرگ بیاید و یک جزو به ما بدهد به روز می شویم. در حالی که لازم است گفت و گو کنیم و با هم مراوده داشته باشیم تا به روز شویم.
نیاز به حضور در چنین مجامعی است.
چند مربی خارجی به فوتبال ما آمدند که قهرمان شدند؟
مربیان تیم ملی ما چرا ایرانی نیستند. اغلب تیم ها که صعود کردند با مربیان کشور خودشان صعود کردند. ژاپن که 20 سال پیش شروع به ساختن کرد 100 سال از ما عقب تر بود. اما چند نسل را فدا کرد و به نتیجه که الان هست رسید. گواردیولا در جام جهانی نیست در کشتی اش در جزایر هاوایی استراحت می کند و هیچ کدام از بازی ها را هم تماشا نکرده چرا که کادری دارد که همه بازی ها را زیر نظر دارد. همان فوتبال که او می بیند ما هم می بینیم. پس آموزش برای ما هم وجود دارد. پس می شود تلاش کرد و به روز بود. وقتی بازیکن می بیند تو همان را می گویی که مربی بزرگ می گوید به تو احترام می گذارد و برای موفق تر شدن تلاش می کند. من هیچ مربی را به اندازه خودم قبول ندارم. گوارديولا با کلوپ چلنج می کند و آن برنامه ای که از هر بازی درس می گیرد و انجام می دهد. نتیجه اش می شود فوتبال روز دنیا این چالش ها است که فوتبال را به روز می کند.
مربی ایرانی به دردرتیم ملی می خورد؟
مربی ایرانی در حال حاضر مهم است، نسل بازیکنان ما باید پوست اندازی کند. پیرترین تیم جام جهانی بودیم. نه مربی و نه بازیکنان ما آدم 8 سال پیش نیستند. چند سال قبل این بازیکنان 90 دقیقه می دویدند الان اما این طور نیست. طارمی قبول نمی کند این طور بدود. حق هم دارد چون در بورس بهترین های اروپا است. او الان مدعی است که خودش تصمیم میگیرد و دیگر خط کی روش را نمیخواند. کی روش هم که چند سالی است اصلا به روز نیست. همان بازی را از تیم او دیدیم که 8 سال پیش دیدیم. کلید تفکرات او باز شده است. من قبل جام جهانی هم گفتم اما دوستان گفتند ان شاالله و ماشاالله فوتبال ما شده همین ولی با ان شاالله و ماشالله کار پیش نمی رود. باید کار کنیم ساختار و نظام داشته باشیم. کی روش یاران وفادارش را با خود برد. سلیقه او جواب نداد حالا باید خودش جواب دهد. وحید امیری را با خود با جام جهانی برد. قبل هر بازی گرم کرد و بازی نداد. مشخص است که برنامه ای برای استفاده از او نداشت.
خوب چرا او را با خود بردی که عمل کرده بود و از او استفاده نکردی؟
حالا اگر یک مربی ایرانی این کار را کرده بود دارش می زدند. حالا هم که می خواهند کی روش را برگرداند خوب برگردانند اما توی سر ما هم نزنند. ما هم مربیانی داریم که می توانند از نظر فکری با بهترین مربی ها رقابت کنند البته اگر ابزارش را داشته باشند.
به نظر می رسید ساپینتو تنها مربی خارجی است که نظر مثبت شما را جلب کرده است؟
من او را نمی شناختم مربیانی به ایران می آیند که یک پول خوب بگیرند و اینجا سکوی پرتابی بر ایشان باشد. گروهی هم هستند که آمدند پول خوب بگیرند و حتی اگر برکنار شدند هم همین ندارد، فقط پولشان را بگیرند. یک مربی هم می آید کنار خط در تمرین و بازی با همه وجود کار می کند. پولش را نگرفته اما همه وجودش را برای تیمش می گذارد تا جای که اخراج می شود و شخصیتش زیر سوال می رود قطعا مربی دلسوزی است و به تیمش اهمیت می دهد. پس آدم خوبی است چون برای تیمش حرص جوش می خورد. مربیانی هم می آیند کراوات می زنند روی نیمکت می نشینند و پولشان را می گیرند و می روند. مثل کالدرون و استراماچونی ساپینتو در بازی تدارکاتی هم همین حرص و جوش را می خورد پس آمده چیزی در فوتبال ایران برای خودش و تیم در بیاورد که نتیجه بخش باشد. وقتی در بدو ورود می گوید آمدم جام بگیرم یعنی دنبال کار کردن است. در فوتبال ایران برای موفق شدن با همه باید بجنگی. در ابتدا همه چیز خوب است اما همین ها احساس می کنند بزرگ شدی و ممکن است از آنها سبقت بگیری. پس شروع به زدنت می کنند. آن قدر وصله می چسبانند که نتوانی کار کنی حتی جادو جنبل را پیش می کشند تا تو را براندازند.اما در نهایت آنی که باید برنده می شود.
به جادو و جنبل اعتقاد دارید؟
اصلا قبول ندارم. اگر با جادو می شود موفق شد که خوب بود. یک نفر از این ها که اسمشان با جادو مطرح می شود موفق نبودند. صادقانه بگویم اگر می دانستن با جادو می شود جام گرفت حتما این کار را می کردم. ولی وقتی نمی شود قهرمانی آورد به چه دردی می خورد. موضوع مسخره ای است. واقعیت این است که تا می خواهند یک نفر را خراب کنند انگ جادو و جادوگری به او می چسبانند. من واقعیت را می گویم. فوتبال می تواند خوب باشد اما تنها چیزی که نمی بینیم فوتبال است و در فوتبال ما حرف اول را رابطه می زند. نه این که رابطه در دنیا نیست اما رابطه فوتبالی است و خارج از فوتبال برای آن تصمیم نمی گیرند. در فوتبال ما غیر فوتبالی ها تصمیم می گیرند. شما نمی توانید فکر کنید در مادرید شهردار مادرید برای تیم تصمیم بگیرد اما در فوتبال ما از این تصمیمات گرفته می شود. در سطح اول فوتبال رابطه ها با مدیران برنامه است که از نظر اقتصادی کمک کند و حتی با آوردن یک بازیکن نجاتشان دهد. روابط فوتبالی است. در فوتبال ما اما تمام روابط روابط غلط است.
شنیده ام برای تیم هایی که در آن هستید حتی اگر نیاز نداشته باشند از جیب خرج می کنید؟
من اگر چنین کاری کردم برای این که نمی خواهم شخصیت تیم پایین بیاید. یکی از اصلی ترین چیزهایی که مرا عصبی می کند این است که شخصیت تیمم زیر سوال برود. دربحث اردو ها و پاداش ها خیلی حساس هستم. دوست ندارم وقتی به شهری می رویم حریف با پرواز بیاید و ما با اتوبوس برویم. در فرودگاه به بازیکنانم بعد بازی با مس پاداش دادم نه این که باشگاه پول نداشته باشد یا پاداش ندهد من گاهی خودم دوست دارم این کار را انجام دهم چون می دانم این بچه برای موفقیت تیم من زحمت کشیده است. از نظر من هیچ مربی بزرگ نمی شود مگر این که مدیر دوستش داشته باشد و بازیکنان برایش بدوند. اگر کی روش در بازی با آرژانتین تیم خوبی داشت چون بچه ها دوستش داشتند ولی در این جام جهانی برای خودشان بازی کردند. من از این که برای بازیکنم هدیه تولد بخرم لذت می بروم. اگر فردا به او بگویم امروز روز سخت من است جانش را برای تیم من می دهد. همه کتاب های فوتبالی را خواندم. یک جا خواندم آن جلوتی می گوید یک روز حوالی ساعت یک شب در خانه نشسته بود که زلاتان تماس گرفت. گویا زلاتان و تیگو سیلوا به همراه مکسول نه تنها نخوابیدند که در رستورانی مشغول شب زنده داری هستند. زلاتان با دو نفر دیگر سر 500 یورو شرط می بندد که به کارلو آنجلوتی زنگ می زنم و او بیدار است. اتفاقا زنگ می زند و آنجلوتی گوشی را جواب می دهد و متوجه شرایط روحی زلاتان می شود. 10 دقیقه بعد یک تاکسی جلوی رستوران نگه می دارد و آنجلوتی پیاده شده با زلاتان و دو نفر دیگر سر همان میز همراهی می کند و در نهایت میزشان را هم حساب می کند و می رود. شرایط به شکلی پیش رفت که پاریسن ژرمن به سرازیری افتاد و آنها باید پورتو را در چمپیون لیگ شکست میدادند تا اوت نشوند. ناصر الخلیفه به رختکن آمد و گفت اگر امروز نبرید کارلتو را عوض می کنم. او می دانست ارتباطش با بچه ها چطور است. وقتی همه رختکن را ترک می کردند آنجلوتی بازوی زلاتان را گرفت و به او گفت: دوماه پیش میزت را حساب کردم امروز میز مرا در زمین حساب کن. آن بازی را 2 بر صفر می برند و هر دو گل را زلاتان می برد.
پس تاکتیک چه شد؟
این ها همه جای خود مهم رابطه مربی و بازیکن است. کلوپ هر روز با تدارکات صبحانه می خورد. این چیزها را می ماند. من تا حالا یک ریال بیشتر از تیمم پاداش نگرفتم ، از مدیرتیم تا تدارکات همه یک اندازه پاداش می گیریم. این یعنی اتحاد همان چیزی که تیم را از هر نظر موفق میکند.
گفت و گو: نیلوفر مژدهی