اینکه حرف فلانی و بهمانی را ملاکی بر انتقادات قرار دهیم، کار بدی نیست ولی اگر منتقدان دلسوز به این باور برسند که والیبال را باید والیبالی ها و استخوان خرد کرده های این ورزش بچرخانند، نیمی از مشکلات حل خواهد شد وگرنه اختلاف نظر و حتی اختلاف برداشت در زمانهایی که سید رضا هدایتی، محمود حداد و منوچهر پورحسن هم سازمان لیگ را اداره می کردند وجود داشت، حال اینکه اینان از جنس ورزش و والیبال بوده اند قرار نیست خودمان را با ترازوی لهستان و ایتالیا بسنجیم، آنجا لیگ را مردانی بزرگ چون زاگومنی اداره می کنند و اتحادیه باشگاه ها متولیان برگزاری لیگ هستند و می دانند که کار را چگونه به دست کاردانان بسپارند هرچند که ما باشگاه به معنی واقعی نداریم و اگر هم باشند تعدادشان به اندازه انگشتان یکدست نمی رسند در اینصورت همان حکایت قدیمی پیش می آید: بیله دیگ - بیله چغندر- به اعتقاد ما باید بر این مسایل اصرار ورزید تا اوضاع کمی نه به صورت عالی سامان بگیرد. 1- از باشگاه ها به طریق قانونی حمایت کنیم. 2- حضور آدمهای حقیقی و از جنس والیبال را تقویت کنیم و اجازه ندهیم برخی از سر فرصت طلبی و منفعت جویی پا بر گرده کارشناسان و خادمین واقعی والیبال بگذارند. 3- ظرف و مضروف را در نظر بگیریم و دچار افراط و تفریط نشویم، فراموش نکنیم که درباره لیگ ایتالیا سخن نمی گوییم. اینجا ایران است!!