لالیگا و بازارگرمی دوستان

در ایامی که کرونا، نای همه را بریده است و باشگاه های بزرگ ورزشی دنیا در آستانه درشکستگی یا کم کردن هزینه ها هستند، شنیدن خبر پیشنهاد مربیگری باشگاه اوساسونا به جواد نکونام هم جالب بود که اگر واقعیت داشته باشد باید باور کرد فلسفه مربیگری در دنیا تغییر کرده است.

نه اینکه یک مربی ایرانی نتواند در اروپا مربیگری کند، بلکه سوال این است که نکونام با کدامین پشتوانه فنی و علمی و تجربیاتی کاندیدای هدایت یک تیم بزرگ آنهم در اسپانیا و سرزمین ماتادورها شده است؟ قبول داریم که وی شش سال در لالیگا بازی کرده و یک گل هم به رئال مادرید زده، اما جاهایی که مربیان نامدار جهان به قول فوتبالی های ما لنگ می اندازند بر اساس کدامین منطق مربی را بر می گزینند که تیمش در لیگ بدون کیفیت ایران از رده ششم هم پایین تر رفته است.

مهدی مهدوی کیا ده، یازده سال در هامبورگ و بوندس لیگا بازی کرد، از سوی ژرمن ها لقب موشک ایرانی گرفت اما تنها جایی که او را پذیرفته اند، اداره یک آکادمی فوتبال است، کاش دوستانی که پایگاه تبلیغاتی مربیان ما شده اند و برایشان بازارگرمی می کنند حداقل مربیگری در لیگ قطر و عمان و ... را بر سر زبانها می انداختند که تازه اینجا هم کاری شدنی نیست، چون فوتبال ما دیگر جایی و جایگاهی ندارد که مربیانش مورد توجه قرار گیرند. در والیبال که اعتبار بین المللی فراتری نسبت به فوتبال دارد و یا حتی کشتی و بسکتبال که المپیکی شده، مربیان مطرحش آنهم با تبصره و واسطه بازی به طور موقتی و گذرا در قطر، پاکستان و ژاپن ردپایی می یابند و بعد برای ماندن در همین مکانها هم به این در و آن در می زنند. امامقلی همکار قدیمی و فوتبال نویس خوش ذوق ما معتقد است که مربیگری در لالیگا شایعه سازی و بازارگرمی دوستان باقالی پلو است اما ولی کاش که این بازارگرمی ها آنقدر تابلو نباشد که تبدیل به ضد ارتش شود. آخر حرفی بزنیم که قابل باور باشد.

  • 12:08
  • 1399/02/08
  • 878