پنجشنبه سی ام فروردین ماه
گفت و گو با محسن گلدهی پیشکسوت فوتبال؛

فوتبال امروز دکان بقالی است!

امروز در گپ و گفت خود سراغ مهاجمی از نسل نه چندان دور رفتیم که به دلیل دارا بودن هوش و ذکاوت خاصش صابون گلزنی اش را برتن هر تیمی مالید.

حرف و سخن از محسن گلدهی است. مهاجمی که دو تیم پرسپولیس و استقلال برای شکار او در کورس قرار گرفته بودند.

محسن گلدهی در داخل میدان مهاجم ناآرام و زهرآگین بود. اما در خارج از میدان از زاویه اخلاق، آرام و متین و بدون حاشیه دیده می شد.

این مهاجم گلزن و چارچوب شناس خیلی زود به فوتبال خود پایان داد. در سن ۲۷ سالگی کفش هایش را آویخت. قطعا برای این خداحافظی زودهنگام دلایلی وجود داشت. پس با هم درگپ وگفت با این مهاجم، دلایل خدا حافظی زود هنگامش از فوتبال می خوانیم.

** بنا نداشتم پس از جدایی از فوتبال در مورد فوتبال حرف وسخنی بر زبان آورم؛ چون فضا را سالم نمی بینم.

** در حال حاضر مربی تیم فوتبال هنرمندان پاسارگاد هستم. املاک وازیوار به لطف و محبت آقای بهرام تعجانی و دوستدارانش حمایت می شویم.

** به خاطر سرگرمی و تفریح و دورهمی قدیمی ها این تیم تشکیل شده است. هفته ای دو بار تمرین در زمین های پیام ومجموعه انقلاب داریم.

 ** بیشتر با بازیکنان قدیمی استقلال در ارتباط هستم، حتی در تمرینات ما حضور دارند، مانند زرینچه، نامجو مطلق، مجید ترابی، حاج خلیل، تهمتن، وحید امیری وبسیاری از هنرمندان

**  دلیل جدایی زودهنگام از فوتبال بی احترامی بود که به من شد. در۲۷ سالگی ودر اوج کناره گیری کردم. در حال حاضر همراه تیم هنرمندان با فوتبال هستم، اما از فوتبال بیزارم.

** درتیم بانک ملی توپ می زدم. علی پروین مرا برای پرسپولیس خواست، اما بانکی ها رضایت نامه ندادند. من هم از فوتبال زده شدم.

** بین ۷۰ تا۸۰ گل زدم .تعداد کمی نیست. در ابن میان تیم های بزرگ از گلزنی من بیشتر آسیب دیدند. اما کسی الان مرا نمی شناسد.

** در سال های ۶۳ و۶۴ در زمان آقای ناصر ابراهیمی دو بار به تیم ملی دعوت شدم، اما هرگز فرصت بازی کردن را پیدا نکردم.

** در استقلال توپ می زدم. اشتباه بزرگ من این بود که استقلال را ترک کردم. چون احساس کردم تا مادامی پرویز مظلومی است به من بازی نخواهد رسید.

**  فوتبال زیباست وِلذت بخش است.این مهم در دوران ما وجود داشت.اما اکنون چنین نبیست.اکنون ادم های وارد فوتبال شده اند که عشق وزیبای ولذت را از بین برده اند.به جرات می گویم،با توجه به حضور ادم های فعلی در فوتبال ،دیگر فوتبال عشق وعلم نیست وبلکه به محل کسب ودرامد تبدیل شده است.بیشتر به دکان بقالی تبدیل شده است.

**  آدم های سالم هم در فوتبال وحتی در حرفه شما وجود دارند،اما نا سالم ها اجازه نمی دهند که ادم های سالم دیده شوند. می توانم این نکته را اضافه کنم که برخی از مدیران فعلی باشگاه ها با دلالان دستشان تو یک کاسه است. آدرس دقیقی در جیب دارم.

**  اگر زمان به عقب برگردد بار دیگر به فوتبال باز خواهم گشت،اما اینبار در نوع تصمیم گیرها هرگز دچار اشتباه نخواهم شد. فرزند پسر ندارم، اگر داشتم اورا در فوتبال فعال می کردم ولیکن نمی گذاشتم در تصمیم گیری ها دچار اشتباه شود.

**   فوتبال امروز با دیروز متفاوت شده است.

امروز همه به دنبال کسب درآمد هستند، ولی دیروز از جیب خرج می کردند.امروز دلالاها تعیین کننده نتایج بازیها هستند،اما دیروز این دل بود ،این عشق بود، این تعصب بود که نتایج را رقم می زند.

**  افتخار می کنم که در مدت بازی کردنم شاگردی مربیانی چوناقا فکری، جکیچ، عباس رضوی،منصور خان پورحیدری،علی اقا پروین،مرحوم حسین صالحی، رجب فرامرزی،اقا نایب روئین دل، یاوری، ابراهیمی، همایون شاهرخی و اسماعیل دربندی را داشتم. اینان حق بر گردن فوتبال وشخص بنده دارند.

گفت و گو: اکبر عزیزی