چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه
آقای سجادی در فدراسیون وزنه برداری چه می گذرد؛

قهرمانی که بدون تغذیه مناسب مدال جهانی گرفت!

حکایت بی وفایی و عدم حمایت فدراسیون از وزنه برداران در مسابقات جهانی از زبان مصطفی جوادی مرد نقره ای ایران‌ حقیقتا تکان دهنده و  تاسف بار است!

اینکه نایب قهرمان جهان در اردو از نبود صبحانه و غذای مناسب گلایه کند و از خانه برای او ناهار بیاورند، خجالت آور است!

جالب اینکه آقایان در روز مسابقه برای اهدای مدال به قهرمان کشورمان خودی نشان‌می دهند ، اما در بقیه اوقات دیدن آنها حکم کیمیا پیدا می کند!

مصطفی جوادی در صحنه رقابت بسیار جسور و باانگیزه بود.انجام شش حرکت‌موفق و بدست آوردن  مدال برنزیک ضرب و دو مدال نقره دوضرب و‌مجموع از آمادگی او‌حکایت داشت.اما

جوادی از اوضاع اسف بار اردو گلایه داشت.

او از نبود بدنساز ایده آل شکایت کرد و امکانات را در حد درجه سه قلمداد کردو تصریح نمود اگر شرایط مناسب بود،قطعا تیم وزنه برداری میتوانست عملکرد بهتری داشته باشد.

چرا باید یک قهرمان‌جهان از نبود صبحانه و عدم کیفیت غذا گلایه کندو ورزشکار مجبور باشد غذای خود را شخصا تهیه کند!

آقای سجادی شما که از جنس ورزش هستید چرا اجازه می دهید، در فدراسیون‌تحت امر شما تا این حد به قهرمانان کشور جفا و بی مهری صورت گیرد؟

چرا نمایندگان شما در اردو حاضر نشدند تا حرف و درد دل قهرمانان را بشنوند؟

آیا این بود وعده شما در مجلس برای گرفتن رای اعتماد؟

شنیدن این همه ناملایمات و بی مهری نسبت به‌قهرمانان ملال آور است، اما گویی مدیران در خواب تشریف دارند و‌چشم و‌گوش خود را به واقعیات بسته اند!

چقدر تلخ و گزنده است وقتی از زبان مصطفی جوادی عزیز می شنویم، قبل از مسابقه متوجه شدم تلویزیون مسابقه مرا پخش نمی کند و قرار است اتومبیلرانی فرمول یک روی آنتن برود!

این موضوع انگیزه مرا کاهش داد و نشان داد تا چه اندازه نسبت به‌قهرمانانمان بی تفاوت هسنیم!

این رنجنامه قهرمانان وزنه برداری گویای این نکته حیاتی است که در ورزش عمدتا  به دنبال هیاهو و جنجال هستیم.

گاه برای پخش یک صحنه فوتبالی و آفساید بودن یا خطای احتمالی ساعت ها وقت مردم را می گیریم، اما از حمایت از قهرمانان رشته های دیگر ورزش دریغ می کنیم.

پخش مسابقه‌فرمول یک   و نبود صبحانه در اردوی قهرمانان بیانگر آن است که مسئولان ذیربط از آن طرف بام افتاده  و در بی تفاوتی از هم‌سبقت  گرفته اند.

نویسنده: احمد میرزاییان