پنجشنبه نهم فروردین ماه
طبل توخالی فوتبال؛

حرف درست را گل محمدی زد

فصل نقل و انتقالات آغاز شده است .تيم ها در نيم فصل به دنبال جذب بازيكن موردنظر خود برای برطرف كردن نقاط ضعف خود هستند. تيم هايي نظير پرسپوليس كه در كورس قهرماني هستند از اين امر مستثني نيستند. به خصوص كه پرسپوليس از كمبود بازيكن رنج مي برد. يحيي گل محمدي (كه ذره اي ترديد در توانايي او و دستيارانش وجود ندارد) بعد از بازي با فولاد در اين رابطه گفت؛ كار سختي است. بازيكنان كمتري يافت مي شود.

حرف آقا حرف كاملا درستي است. به ليگ برتر و ليگ هاي پايين تر نگاه كنيد. چند بازيكن يافت مي شود كه در قواره استقلال و پرسپوليس و ... باشند؟

اغلب بازيكناني كه جذب اين دو تيم مي شوند بايد شاخص باشند و البته جزو بهترين ها  يعني در قواره هاي تيم ملي!

مگر غير از اين است كه يك تيم ملي خوب از دل ليگ بيرون مي آيد؟ از بازيكنان كنوني تيم ملي كه الحق بهترين ها هستند- كه ترانسفر شده اند -گذر كنيد! ببينيد چه نفراتي جايگزين امثال نوراللهي، شجاع ،كنعاني زادگان، قائدی، ابراهيمي و... در سرخابي شدند؟

وقتي امثال اسدي با آن همه هياهو جايگزين احمد نور ميشود وطي ٤ دقيقه از نفس مي افتد! چه اميدی به آينده بايد باشد؟

اينكه فوتبال ما از درون تهي شده (!) حرف درستي نيست. چون فوتبال ما دريای بيكران استعداد است اما چون در سال هاي اخير در شناخت استعدادها و پرورش آنها اهمال شده و از سوي ديگر فضاي دلالي (!) گسترده شده نتيجه اين مي شود كه دست امثال يحيي براي انتخاب شايسته ها تنگ مي شود. ناگزير بايد به سراغ ازبك ها برود كه 50درصد؜ بازيكنان ليگ يكي هم نيستند!؟

علت چيست؟

دلايل زيادي وجود دارد كه از حوصله خارج است اما بدانيد وقتي سازنده هاي واقعي نظير امثال مايلي كهن ، فيروز كريمي، فرهاد كاظمي، مرحوم ياوري ها و ابوطالب ها، صالح نيا، چرخابي و دهها مربي سازنده در اقصي نقاط كشور در سطح بازگسالان كه جرات ميدان دادن به جوانها را داشتند يا امثال مصطفي قنبرپور، ماشاالله حسني، يعقوب حاصلي، علي سقاييان، سعيد رجبي،آرش لب جويي، هادي علي اكبربيگي، شعبان كمپاني ،علي كليوند ، رضا ضيايي ، حسين رحماني و .. كه سال ها ده ها بازيكن در فوتبال تهران تحويل تيم هاي ملي مي دانند، اكنون جايگاهي در سطح تيم هاي پايه ندارند و خانه نشين شده اند ! نتيجه اين مي شود كه بازيكن خوب پيدا نمي شود. ترديد نيست تيم ملي هم در آينده نه چندان دور تضعيف خواهد شد.

اين قبول كه مربيان هم دوره اي دارند و بايد مربيان جوانتر جايگزين شوند (كه شده اند) اما تجربه مقوله اي است كه ناديده گرفته شده است و همه اينها ريشه در ساختار، چرخه برنامه ريزي و مديريت دارد كه از قديم گفتن از ماست كه برماست.

آيا فدراسيون قادر است اين چرخه معيوب را اصلاح كند؟ هيهات فوتبال استان ها كه سال هاست دغدغه درآمدي دارند! چطور؟

نویسنده: مجيد سعيدی