پنجشنبه نهم فروردین ماه

میوه های نارس و باغ بی آب

انگار دوست داریم که همیشه اماتور بالفطره باشیم و جون به جونم کنند اصلا دوست نداریم که دست از افکار پوسیده برداریم و در افکارمان بازنگری کنیم.

این پاشنه آشیل سالهای سال است که در فوتبال ما به یک «عادت بد» درآمده و باعث شده تا در عرصه های مختلف فوتبال کاسه چکنم چکنم در دست بگیریم و از قافله مدعیان قاره کهن عقب بمانیم. در این راستا ، بارها و بارها گفته و نوشته شده است اما گویی وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال و باشگاهها بنا ندارند دست به دگردیسی بزنند و خانه تکانی کنند . البته این را نیز باید ملکه ذهن کرد ،مادامیکه به ساختار فعلی متکی باشیم و پول بر هرچیز مقدم باشد نباید کورسوی امیدی داشته باشیم. باری ، اعلام قرعه کشی مسابقات جوانان و نوجوانان آسیا باردیگر ما را بفکر واداشت و بهتر است اقرار کنیم داغ دلمان را تازه کرد که آینده های فوتبال ما چه سرنوشتی خواهند داشت و در سیستم شکننده فعلی چه برسر تیمهای ملی پایه ما خواهد آمد؟! سالهاست که خرد و کلان وپیرو جوان از اوضاع و احوال «فوتبال پایه » و فوتبال بی حساب و کتاب نگران هستند و در لاک هراس قرار گرفته اند. چراکه در شیوه کاملا غیر اصولی کنونی، نگاه مسوولان ناکارا به پایه فقط باری بهرجهت بوده لذا بیم آن می رود که تیم های ملی جوانان و نوجوانان ما در عرصه آسیا بازهم قافیه را ببازند و در برابر رقبای قاره کهن کم بیاورند. جالب است بدانید قرعه کشی جوانان اسیا در شرایطی اعلام شد که تیم ما فاقد کادر فنی است و وضعیت تیم نوجوانان که حسین عبدی آن را هدایت می کند ، انقدرها هم رضایت بخش نیست. نه حسین عبدی و نه این و آن اصلا مقصر نیستند و مادامیکه هویتی تازه به این رده سنی ندهیم و دنیا فقط به کام تیم های لاکچری باشد ، آش و کاسه همین است که می بینیم و می چشیم. آیا بهتر نیست در این فضای غیر منطقی اصلا تیم های ملی پایه را به مسلخ نفرستیم و بیاییم با جدیت طرحی دیگر دراندازیم؟! وقتی شرق و غرب آسیا با اراده آهنین ، تیم های ملی جوانان و نوجوانان خود را به مرز بالندگی می رسانند چه لزومی دارد که ما به شکل فله ای جوانان بیگناه را به مصاف حریفان قدر بفرستیم و اسباب سرافکندگی آنها را فراهم آوریم؟! کاش بجای توجه خاص به باشگاههای سلبریتی ، نیم نگاهی نیز به فوتبال پایه داشتیم و با مطالعه و کنکاش بچه های مستعد اما خام را به مرز پختگی می رساندیم و آنها را به مصاف رقبا گسیل می کردیم. کاش برای یکبار هم که شده قواعد سنتی را از چهره فوتبالمان دور می کردیم و لیگ جوانان و نوجوانان را سرلوحه کار قرار می دادیم. کاش این مهم را نصب العین کار قرار می دادیم که فوتبال فقط لیگ برتر و پرسپولیس و استقلال و سپاهان و فولاد نیست. راستی تا چه زمان باید فرمول حرفه ای را به سخره بگیریم و فوتبال پایه ای را حقیر کنیم؟! کره شمالی، قطر و بحرین حریفان نوجوانان ما در دور نخست و اندونزی، کامبوج و ازبکستان رقبای جوانان هستند و اگر آقایان طبق معمول بخواهند در دقیقه 90 به تکاپو بیافتند، بهتر است که قید حضور در عرصه اسیا را بزنند و بیش از اینها سوهان روح نشوند. شاید اندونزی و کامبوج دررده بزرگسالان حرفی برای گفتن نداشته باشند اما تجربه ثابت کردند این دسته از حریفان در عرصه جوانان و نوجوانان کارهایی کردند کارستان و موی دماغ مدعیان اسیا شده اند. بجای اینکه دست روی دست بگذاریم و تمام هم و غم خود را صرف قراردادهای نجومی و مساله ویلموتس ها کنیم، چه نیکو خواهد بود که چارچوبی مدلل ایجاد نماییم تا تیم های ملی پایه ما بیش از اینها حقیر نشوند. نویسنده: رضا میرزاییان