جمعه دهم فروردین ماه
بر جای مانده از اتفاقات پرسپولیس؛

بالاخره وزیر گل می زند یا نه...؟

در روزهای اخیر آنچه در کنار صعود افتخار آفرین تیم ملی به جام جهانی جلب توجه کرده و در صدر اخبار فوتبال ایران قرار داشته، اتفاقات و حواشی اطراف پرسپولیس بوده است.

یحیی گل محمدی در اعتراض به برخی مشکلات، استعفا کرده و هواداران معترض پرسپولیس نیز با حضور مقابل وزارت ورزش و مجلس خواستار رسیدگی به معضلات موجود شده اند.

در این ارتباط مطالب زیادی نوشته شده اما هنوز هم می توان به آن پرداخت و مواردی را زیر ذره بین برد از جمله اینکه طرفداران خشمگین سرخپوشان مگر طی سال های اخیر معتقد نبودند وزیر گل نمی زند و باید داخل زمین حرف زد؟

چطور این جماعت بعد از سه، چهار ماه بلاتکلیفی در حوزه مدیریتی باشگاه یا انتخاب های نه چندان رضایتبخش در این رده، خون شان به جوش آمده و اعتقاد دارند ضعف مدیریت می تواند موجبات سقوط شان را فراهم کند؟

آن روزهایی که استقلالی ها فریاد می زدند با انتخاب های وزارت ورزش (امثال مددی و فتحی) دست و پای تیم شان بسته شده و روز به روز ضعیف تر می شوند، هواداران پرسپولیس لبخند می زدند و به حالت تمسخر می گفتند مگر وزیر برای ما گل می زند؟ آنها اعتقاد داشتند استقلالی ها دارند بهانه می آورند و می خواهند ضعف هایشان را گردن وزیر بیندازند.

امروز اما میلیون ها هوادار پرسپولیس که سرنوشت تلخ استقلال را به چشم دیده اند، می دانند در صورت ادامه این روند، آنچنان پایین می روند که نشانی از روزهای اوج و افتخارات سال های اخیرشان باقی نمی ماند. اینچنین است که با حضور مقابل وزارت ورزش یا حمله ور شدن به سمت وزیر در ورزشگاه، اعتراف می کنند که بله، وزیر می تواند گل هم بزند!

جالب اینکه در خلال این اعتراضات، روی یکی از بنرهای اعتراضی این جمله به چشم می خورد که چرا فردی ناآشنا با ورزش و فوتبال به عنوان وزیر انتخاب شده! در نقد این اظهارنظر باید گفت سلطانی فر مگر ورزشی بود؟چگونه می شود که قهرمان و پیشکسوت دومیدانی از نظر هواداران پرسپولیس ورزشی نباشد اما سلطانی فر چنین عنوانی را یدک بکشد؟

راستی چه شد که یحیی با روی کار آمدن درویش،به یکباره اعتراضات خود را علنی کرد؟ مگر می شود طی چند روز اوضاع باشگاه آنقدر خراب شود که کار به استعفا (هر چند صوری) بکشد؟ علی کریمی نیز به صورت غیرمستقیم از رفتار دوگانه گل محمدی انتقاد کرده و این نشان می دهد اکثرا خبر دارند در زمان مدیریت موقت صدری چه لابی ها و مذاکرات پشت پرده ای صورت گرفته است.

در آخر هم باید به ماهیت یکی از شروط سرمربی پرسپولیس اشاره کرد که تاسف بار است و برای فوتبالی که تیم ملی اش برای سومین دوره متوالی به جام جهانی راه یافته، مایه خجالت به حساب می آید.

این قسمت از مطلب ارتباطی به بخش های قبلی ندارد، اما چون از زبان گل محمدی شنیده شده، به آن می پردازیم. چرا باید داشتن زمین تمرین مناسب،یکی از شرط های بازگشت باشد؟مگر این مورد لازمه تمرین مناسب هر تیم فوتبالی به حساب نمی آید؟

چرا این حداقل ها و درواقع حقوق اولیه برای تیم هایی چون استقلال و پرسپولیس که مثلا برند فوتبال باشگاهی ایران به حساب می آیند،ف راهم نمی شود؟ درخواست امثال مجیدی و گل محمدی مثل این می ماند که یک جراح، مطالبه اش ابزار باکیفیت جراحی باشد.

واقعا برای این مملکت و فوتبالش بد نیست که مرییان تیم های سرشناس اش برای داشتن زمین تمرین مناسب و استاندارد، التماس کنند یا شرط بگذارند...؟

نویسنده: حامد فرضعلی بیک