آنها که بر طبل تغییر سرمربی تیمملی می کوبند، عمدتا با اصول مدیریت اجرایی و فنی فوتبال و داشته های مالی بیگانه اند یا براساس تمایلات باشگاهی و جناحی اظهار عقیده می کنند!
این روزها و بعد از مصاحبه تند و آتشین مجیدی علیه اسکوچیچ تعدادی از بازیکنان قدیمی استقلال هم با مصاحبه و اظهارات جانبدارانه خود از فرهاد حمایت می کنند.
البته تعدادی از مربیان و مدیران شهرستانی هم گاه و بیگاه از لزوم تغییر در صندلی سرمربیگری تیم ملی سخن می گویند.
باید پرسید این افراد براساس کدام دلایل منطقی و تحلیل فنی از تغییر سرمربی سخن می گویند؟
اگر عملکرد اسکوچیچ نادرست بوده و تیمملی نتایج بدی گرفته و در هدایت بازیکنان ضعف و کاستی داشته، خوب است این افراد این دلایل را بازگو کنند؟
به صرف اینکه سیاوش یزدانی در زمین نبوده و یا چرا بیرانوند نیمکت نشین شده، نمی توانعملکرد یک مربی را زیرسوال برد؟
طیف دیگری دانش فنی اسکوچیچ را زیر سوال می برند و از به خدمت گرفتن مربی توانا و کارآمد خارجی سخن می گویند! مگر فدراسیون گذشته این راه را نرفت؟
کی روش با آن پیشینه و حضور چندساله در فوتبال ایران چه ره آوردی داشت؟ چالش ها و دعواهای همیشگی او که از یادمان نرفته است.
ماجرای قرارداد مساله دار ویلموتس و ضعف عمده او در نتیجه گیری و هدایت بد تیمملی را به یاد داریم که هم پولمانرفت و هم آبرویمان!
در کنار این ها باید موضوع تحریم و کمبود منابع مالی را هم در نظر گرفت.
تیم ملی در کوران مسابقات هیچ گاه فرصت نیافت دیدار تدارکاتی داشته باشد.
در واقع اسکوچیچ با وجود این محدودیت ها، تیمملی را هدایت کرد و با کمک دستیارانش به جام جهانی برد.
چرا عده ای شناخت کامل او از فوتبال ایران را نادیده می گیرند وچشم بر واقعیات می بندند؟ آرامش و همکاری او با دستیارانش را نمی توان کتمان کرد.
هاشمیان و باقری دو کمکایرانی او هستند . دستیاران کروات او هم بی سر و صدا کار می کنند.
چرا باید گروهی که علیرغمتنگناها ومحدودیت های مالی تلاش می کند،زیر سوال ببریم و دچار بحران کنیم.
ما هم به برخی شرایط حاکم بر فوتبال ملی، به ویژه در موضوعات مهم اخلاقی و فرهنگی انتقاد داریم. باید به مبانی فرهنگی و ارزشی در فوتبال تکیه کرد.
رفتن به جامجهانی با توسل و تمسک به اهرم های نادرست خواست مردم و هواداران نیست.
این مباحث مربوط به امور سرپرستی و هدایت اجرایی است. در گذشته به تفصیل در خصوص لزوم معرفی فردی مجرب در پست خطیر سرپرستی تیمملی گفته ایم و به صراحت نکاتی را یاد آور شدهایم.
بنابراین در ابعاد فنی و هدایت تیمملی فرصت چندانی نداریم که به فکر تغییر باشیم.
لیگبرتر و جام حذفی قرار است تا اواخر اسفند به صورت فشرده پیگیری شود.
بعد از آن هم اردوی چند روزه و بازی با کره جنوبی در اوایل سال جدید در شهر سئول را در پیش داریم. بازی آخر هم با لبنان در تهران خواهد بود.
صدرنشینی گروه A و حضور در سید دو جام جهانی برای ما مهم است. بی جهت برخی حضور ذخیره ها را در دو بازی باقیمانده پیش می کشند.
صعود ما به عنوان تیم اول حیاتی و مهم است و...
بعد از اتماممسابقات باید در کمیته ای و با حضور مربیان تیمملی به تدوین برنامه ها پرداخت.
لازم است در این مقطع از دولت ومجلس کمک گرفت و برای تدارک و سازماندهی تیمملی اقدام کرد.
این استراتژی وچگونگی حضور در جام جهانی باید در فدراسیون فوتبال تدوین و طراحی شود.
وزارت ورزش هم لازم است با کمک دولتمردان پای کار باشند و تیم ملی را آماده و حسابشده وارد کارزار کنند تا تیمملی نیمنگاهی به صعود به دور دوم داشته باشد. این نکات که بر شمردیم با حرف و ادعا میسر نمی شود!
صعود به دور دوم تدارک وسیع می خواهد.دیدارهای مهم خارجی و اردوهای برونمرزی لازم دارد.
اینموضوعات بنیانی را باید مدنظر داشت و در سایه اتحاد و انسجام برای تحقق آن تلاش کرد و به هدف رسید.
نویسنده: احمد میرزاییان