شنبه یکم اردیبهشت ماه
توپخانه ای که نیروهای خودی را هدف گرفت؛

مجیدی و طاهری مراقب باشند!

استقلال از‌ مدیریت غلط  کادر اجرایی ضربه دید و یزدانی و مرادمند را از دست داد. آبی ها در ادامه راه نیازمند نظارت بیشتر مجیدی و بیژن طاهری هستند و به وعده های توخالی امیدوار نباشند.

پس از آنکه وعده های کادر مدیریتی در خصوص رفع و رجوع سربازی دو مدافع استقلال به جایی نرسید، یزدانی با توپ پر به میدان آمد و از ناملایمات سخن ‌گفت.

یزدانی که در یک قدمی حضور در جام جهانی است، وقتی وعده ها را سرابی ‌بیش ندید، به صراحت مدیران تیمش را به دروغگویی متهم و تصریح کرد: این وعده ها باعث شد تا فوتبال من نابود شود.

آنها حتی در سفر مشهد به من ‌گفتند: قرار شده تو را به فجرسپاسی بدهیم و در زمان ‌کوتاهی به استقلال برگردی.

یزدانی که دستش از همه جا کوتاه شده و در زمره سربازان غایب قرار گرفته، ملتمسانه از مدیران ارشد ورزش، نظام وظیفه و دانشگاه تقاضا دارد به شکلی کمک حال او باشند. مرادمند برخلاف یزدانی سکوت اختیار کرده و تاکنون ‌سخنی نگفته است.

یزدانی در سی سالگی، فرصت حضور در جام جهانی را از دست داده و  اجازه بازی در هیچ تیمی را ندارد.

این جفای نابخشودنی را مدیرانی به وجود آورده اند که بی جهت به این بازیکن قول رفع مشکل داده اند.

سمیعی مدیر حقوقی باشگاه هم که در فرافکنی ید طولایی دارد به جای پذیرش  اشتباهات آجورلو، فتاحی و تیم حقوقی منتخب با وجود او از نیروهای ماهر در بحث نظام وظیفه هستند، سعی دارد صورت مساله را پاک کند.

هواداران امروز به این باور رسیده اند که این طیف به صندلی ریاست چسبیده و در همه حال به استمرار مدیریت شان فکر می کنند.

بنابراین انتظار می رود‌ فرهاد مجیدی و بیژن طاهری با دقت و نظارت بیشتر حواس خود را به امور اجرایی و فنی استقلال معطوف کنند. از این افراد آبی گرم نمی شود. آنها از روز نخست وعده اصلاح امور را داده بودند.

قرار بود آنها با فساد مبارزه کنند و با برنامه ریزی به اصلاح امور بپردازند. حرف صریح و رک را یزدانی به زبان آورد و از ناملایمات گفت و...

همانطور که اشاره شد استقلال به‌جهات ‌مختلف شخصیت قهرمانی دارد. بازیکنان شایسته و قابل در تمام نقاط و بهره بردن  از کادرفنی هماهنگ از امتیازات مهم آبی هاست.

باید  به جدال رسانه ای و دوئل بیانیه پایان داد. تمرکز آنها به تمرینات منسجم و اجتناب از حواشی، استقلال را به هدف نزدیک خواهد کرد.

نویسنده: احمد میرزاییان