حدود ۴۷ سال پیش توپهای فوتبال چرمی و چندتکه بودند توپهایی که تیوبهای جداگانه و کاور چرمی دستساز و دستدوز بود در صورتی که “توپ فوتبال” پاره میشد خیاطهای عادی قادر به دوختن آن نبودند لاجرم در هرشهری به راسته چرمسازان و چرمدوزان میرفتند و “سراجیها” توپهای چرمی را میدوختند.
دنیای عجیبیست در جهان فوتبال، سراجیها در حالیکه هیچ علم و اطلاعی از “فوتبال” نداشتند و زینهای چرمی اسبها را درست می کردند و تنها جماعت فوتبالی هر از چندگاهی توپهای خود را به آنان می دادند تا قسمتهای مستهلکشده را با چرمهای مخصوص بدوزند و درست کنند حالا پس از گذشت نیمقرن جماعتی که در راسته سراجیها کار میکردند مدعی “فوتبالیبودن” و تخصص در فوتبال را داشته و باری به هر جهت راسته سراجیها در هر شهری به فوتبال آورده شدند در حالیکه تخصص آنان درست کردن زین اسب بود و گرایش آنان به اسبسواری بیشتر میخورد ولی از فوتبال سر در آوردند و مدعی تمام قد فوتبال شدند.
کم کم با پیشرفت علم و تکنولوژی توپ های فوتبال در کارخانههای بزرگ ساخته میشدند و در هر شهری “راسته سراجیها” شغل دوختن توپ فوتبال را از دست دادند و برخی از آنان با همان دوخت و دوز در شهرها و مراکز استانها به “تیمداری” روی آورده و حتی در تشکیلات فوتبال جائی برای خود دست و پا کردند یا اصلاً بگوئیم که آنان را با رانت ابتدا در ورزش و سپس فوتبال جای دادند.
یکی از اینها بعدها مدیریت یکی از باشگاههای ورزشی موفق و خوش سابقه را به عهده گرفت و سرانجام سبب سقوط تیمهای فوتبال به ردههای پائین و انحلال تیم فوتسال بانوان شد و چنان فوتبال را سلاخی کرد که سالها زمان می خواهد که بتوان آن را ترمیم و درست کرد.
حالا در این گیر و دار فدراسیون فوتبال هم سلاخی و چند تکه شده، نتیجه این فروپاشیدگی در فوتبال مدلول حضور برخی از همین جنس افراد مدعی هستند که اینروزها در کمال تعجب که سبب خنده حضار میشود پا را فراتر گذاشته اند و از استیضاح وزیران کابینه سخن می گویند.
و صد البته جامعه ورزش و مجلسیان پشتیبان وزیر متخصص و ورزشی خود هستند و تحت تاثیر ماجراجوییهای روانپریشانی که نتایج عملکرد آنان در سلاخی باشگاهها و فوتبال مشخص است قرار نمیگیرند.
به راستی فوتبال ما را چه شده است که هرکسی بدون دانش تخصصی در یک سهمخواهی بخشی از آن را میخواهند و ما را به جایی میبرند که سرانجام از سلاخی تیمها و سلاخی تشکیلات فوتبال به تعلیق آن بوسیله FIFA کشیده خواهد شد.
متاسفانه اینقدر در ورزش به آدمهای کوچک میدان دادهایم که مدعی میشوند، مدعی برداشتن رئیس فدراسیون فوتبال و طرح مضحک استیضاح وزیر متخصص و قهرمان، در واقع این آدمهای کوچک گرفتار نخوت و توهم هستند.
انسانها بهتر است به پشت سرشان نگاه کنند و دریابند که کی بودند و کی هستند؟ شخصی که کارکنان باشگاه علیهش تحصن می کنند یا در مراسم ختم و تشییع پیشکسوتان توسط حضار که صاحبان اصلی آن رشته هستند “هو” میشود.
واقعا این توهم مطلق نیست که حضور خود را “پررنگ” تلقی می کند و مدعی مناصب بالاتر و جریانسازی در ورزش است؟
متاسفانه سراب جاده زندگی اینها را پایانی نیست!
نویسنده: علی افتخاری- کارشناس ورزش