جمعه سی و یکم فروردین ماه

حیف از دقایقی که  بیهوده گذشت!

۹۰ دقیقه بازی  پرسپولیس – هوادار، بدون گل و بی کیفیت سپری شد.

تاکتیک تیمی، سازمان تیمی و برنامه و ایجاد هدف در راه رسیدن به گل کاملا به مرخصی رفته بود. در داخل مستطیل سبز جنگ بود، اما نه جنگ فوتبالی. هدف برای نشانه رفتن ساق پاها بود. باران کارت زرد گواهی بر این ادعاست. پرسپولیس با کسب تساوی مقابل هوادار گرچه کم کم از کورس قهرمانی دور شد، اما هنوز امیدوار است؛ زیرا در فوتبال ۳  امتیازی همه چیز قابل پیش بینی است و حتی یک شکست سرنوشت را تغییر می دهد.

در آن سوی میدان تیم هوادار اگر برای خودش بازی می کرد قطعا بهتر دیده می شد. اینان مقابل پرسپولیس فاز دیگری را سیر می کردند و به دنبال شاد کردن دل دیگران بودند تا آنکه دل خود.

هوادار هم طرح و برنامه ای نداشت، فوتبال زیر توپ اساس حرکات این تیم بود و بعضا به حوادثی دل بسته بود که غیر پیش بینی شده خلق می گشت.

پرسپولیس نیز هرگز نه خودش بود و نه از بی هدفی  هوادار توانست سود ببرد. در این میان مهاجمان این تیم فضای بازی را گم کرده بودند و پنداری در حال قدم زدن در پارک و آن هم با کمترین فشار هستند.