چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه

نگذارید تیم ملی مثل پرسپولیس "خودزنی" کند

آنچه در رابطه با وضعیت حال حاضر پرسپولیس جلب نظر می کند و در قیاس با تیمی که قدرتش تا همین پارسال نمود چشمگیری داشت توی ذوق می زند، این است که اثرات تلاش ها و زیرسازی های برانکو در این تیم به حداقل مقدار خود رسیده و بسیار کمرنگ شده است.

کسی منکر تفکرات و توانایی های گل محمدی نیست، اما باید پذیرفت که وی بسیار خوش اقبال بود که تیم حاضر و آماده ایوانکوویچ را تحویل گرفت و از کامل و ایده آل بودن آن بهره برد.

یحیی سکان تیمی را در دست گرفت که بدون تعارف با هر مربی دیگری در سطح او نیز به مسیر خود ادامه می داد و اینچنین است که امروز باید از او سوال کنیم چرا باعث نشد آن روند مطلوب تداوم یابد؟

شرایط امروز پرسپولیس در سایه خریدهای ناموفق گل محمدی چنین رقم خورده و بر هوادار پرسپولیس پوشیده نیست که موفقیتهای قبل از آن تا حدود زیادی به اقدامات اساسی و اصولی برانکو در اواخر دهه نود مربوط است.

موضوع بحث ما البته پرسپولیس نیست و فقط خواستیم یک نمونه بارز و حاضر را در تحلیل وضعیت تیم ملی مثال بزنیم. چه خوشمان بیاید چه نیاید، عملکرد تیم ملی فوتبال کشورمان در یکی، دو سال اخیر، نتیجه زیرساخت هایی است که در زمان حضور کی روش در ایران ایجاد شد.

همانگونه که هیچ هواداری از تیم رقیب نمی تواند منکر تاثیرگذاری و معماری برانکو در پرسپولیس شود، هیچ فوتبال شناسی هم قادر نیست میراث کی روش را انکار کند و بگوید این تفکرات اسکوچیچ بود که ما را به جام جهانی رساند.

اصلا و ابدا این مربی کروات در قد و قواره سرمربیگری تیم ملی ایران نبوده و نیست، اما متاسفانه حمایت های جهت دار برخی رسانه های بانفوذ و نیز وجود گروه ضد کی روش در جامعه، سبب شده حاشیه امنیت مناسبی برای اسکوچیچ ایجاد شود و او نیز بهترین بهره را از آن ببرد.

میراث برانکو در پرسپولیس به خوبی محافظت نشد و امروز با چشم خود می بینیم که چه کسانی دارند چوبش را می خورند.نگذاریم تیم ملی هم این مسیر را طی کند و هر آنچه را به بهای گزاف حاصل کرده ایم از کف بدهیم.

نمی گوییم بروید کی روش را بیاورید چون اعتقاد داریم او چندان موردی برای اضافه کردن به تیم ما ندارد، اما در عوض فریاد می زنیم که یک نفر بزرگتر و تاثیرگذارتر از او را بالای سر تیم ملی قرار دهید تا روند رو به جلویمان تداوم یابد، نه اینکه طی ماه‌ها و سال های پیش رو تیم بین مربیان مختلف دست به دست شود و چند سال بعد به ته مانده های آن برسیم.

برای اسکوچیچی که پیش از تیم ملی ایران، هیچ سابقه درخشان و قابل ذکری ندارد، جام جهانی یک سکوی پرتاب است، بدون آنکه در قطر موثر واقع شود. ببینید چه کسانی پشت او هستند و چه حرف و حدیث هایی متوجه او و انتخاب هایش است تا بیش از پیش نسبت به سرنوشت تیم ملی حساس شوید.

نویسنده: حامد فرضعلی بیک