شصت و نه سال پیش که طرح تشکیل سازمان تربیتبدنی ارائه شد تا امروز که وزارت ورزش و جوانان شده است شاید هرگز هیچ کس فکر نمیکرد که نهاد متولی ورزش و تربیتبدنی با وجود داشتن افراد قوی و تحصیلکرده و کارشناسان خبره، این همه «معاون وارداتی» را در درون خود جای دهد.
دکتر سیدحمید سجادی درخشانترین و پرافتخارترین «دونده» استقامت تاریخ ورزش ما که خود فردی محجوب است نیز هرگز تصور نمیکرد اینچنین در حلقه تنگ صاحبان قدرت و در محاصره مطلق قرار گیرد که همین صاحبان قدرت از هرگوشه و ارگانی «معاونی» را به وزارت ورزش تحمیل کنند.
جامعه ورزش برای نجات ورزش باید این مطالب را به سمع ریاست جمهوری برسانند که بوق و کرنائی که پیرامون وزارت ورزش بعضا شنیده میشود از جنس ورزش نیست، ضعف از وزیر ورزش و وزارت ورزش و کارکنان و کارشناسان فهیم آن نیست، بلکه نقطه ضعف عمیق در ورزش از سوی معاونینی است که میهمانان ناخوانده وزارت ورزش اند، آنان از اتوبان «رانت» به اتوبان «سئول» آورده شده اند.
وزیر در یک «دوی امدادی» با افرادی طرف است که تقریبا اکثریت آنان نه تنها «چوب امدادی» را در یک همکاری تنگاتنگ و هماهنگ قادر به حمل و انتقال نیستند بلکه چوبی بر سر کارشناسان خبره وزارت ورزش زده و گاهاً خیلی از آنان را تهدید به بازنشستگی و یا در اختیار قرار دادن به کارگزینی می کنند.
برخی از معاونان موجود و فعلی در وزارت ورزش شاید پیش از آمدن به عمارت ورزش هرگز نمیدانستند که وزارت ورزش در خیابان سئول قرار دارد.
معمولاً در دوی امدادی سریعترین دونده را بعنوان نفر آخر قرار میدهند تا بتواند با توانمندی که دارد کار را به خوبی به پایان برساند.
همه میدانند که حمید سجادی در ورزش کارش را بلد است و به عنوان عالیترین مقام وزارت ورزش و جوانان آخرین دونده این تیم است، اما مشکل اینجاست که اگر ماموریتها، اهداف، وظایف و برنامههای این حوزه را به مثابه دو و ملزومات آن بدانیم، معاونان تحمیلی او اصلا نه تنها «دوی امدادی» را نمیدانند بلکه دریغ از یک پیادهروی ساده و البته بعضاً مشاهده شده که مسیر را هم برعکس میدوند و وزیر میماند و انبوهی از ماموریتها و طرح و برنامههایی که توسط معاونان به میز طبقه چهارم سئول برای بررسی و اجرا نرسیده است.
سیاسیون و مراکز تصمیمگیری سیاسی هرکدام از هرگوشهای شاید هم از سردلسوزی ولی در عمل «ورزشسوزی» را رقم زده و فردی از طیف خود را به عنوان معاون وزارت ورزش و جوانان انتخاب کرده اند و گویی درصددند وزارتخانه را بشکل «اجاره به شرط تملیک» به دست آورند.
تقریباً منهای معاون ورزش قهرمانی و حرفهای که سالها در کسوت رئیس فدراسیون فعالیت داشته است، اکثریت معاونان جدید وزارت شاید به کمک اپلیکیشن «نشان» یا «بلد» به وزارت ورزش میآیند؛ زیرا بلد نیستند که این عمارت با تاریخ کهن و پرافتخار ورزش نیاز به افرادی کاربلد، دانا و کارشناسانی از جنس وزارت ورزش و جوانان دارد که بحمدالله وزارت ورزش و جوانان از حیث وجود و پرورش افراد خبره و کاردان خودکفاست.
وقتی وارد وزارت امور خارجه میشویم حتی مسئول ورزش آن وزارتخانه هم یک فرد سیاسی است، پس چرا در وزارت ورزش باید معاونانی بر مسند کار قراربگیرند و مدیران کلی را به همراه خود بیاورند که فرق مسائل تخصصی را هم نمیدانند و گاهاً برعکس میدوند؟
اصلاً ورزش را نمیشناسند و بر طبق چه معیار و منطقی باید ضعف آنان به پای وزیر ورزش و قهرمان و سرمایه ملی ما قرار داده شود؟
از طرف دیگر از ۲۹۰ نفر نماینده مجلس تنها یک شخص تحصیلکرده ورزش است و او نیز با کلنگی در دست به دنبال تخریب ورزش است به طوریکه فدراسیون فوتبال را در سال مهم جام جهانی بلاتکلیف و نابود کردند هر روز برای وزارت ورزش سوژه و پروژهای میسازند.
حالا با این اوصاف، وزیر چرا باید آماج حملات مراکز قدرت قرار بگیرد؟ و بدتر از آن ورزشیها که باید آستین بالا بزنند و از یک وزیر ورزشی حمایت کنند چرا سکوت کرده و یا در برخی موارد هم وزیر را مورد حمله قرار میدهند؟ جامعه ورزش باید درحمایت از سرمایههای خود همبستگی و همافزایی داشته باشد و نباید کلنگ تخریب ورزش در دستان ورزشیها باشد، این عمارت به اندازه کافی ضربه خورده است و حالا که همگان با چالشها و معذوریتهای سجادی باخبرند باید کمک کنند تا با پشتوانه قوی ورزشیها، سهمخواهی سیاسیون از ورزش پایان یابد.
در حوزه جوانان خودمختاری نانوشته و اعلام نشدهای برقرار است، در حوزه فرهنگی و ورزش همگانی هم که به قول حافظ «بر او نمرده به فتوای من نماز کنید» و در حوزههای دیگر هم در یک اقدام نادر و غیراخلاقی بدون اینکه به مدیران استانی بگویند شبانه آنان را تعویض میکنند در حالی که اصول اخلاقی در ورزش از ارکان اولیه است و در پایان نیز بنظر میرسد معاون ورزش بانوان نیز باید منشور حمایت از ورزش بانوان را بازخوانی کند.
نویسنده: علی افتخاری - کارشناس ورزش