پنجشنبه ششم اردیبهشت ماه
نیم نگاه

چو ایران نباشد، تن من مباد

دیروز گرامیداشت دهقان زاده شریف ایرانی بود. مردی که با سرایش های بی بدیل خود در راه اتحاد اقوام ایرانی تلاش کرد و شاهنامه را به عنوان یک شاهکار ادبی ارایه داد که سازمان یونسکو آن را به عنوان یکی از سه اثر برجسته دنیا معرفی کرده است.

حکیم ابوالقاسم فردوسی در روستاهای خراسان سرزمینی که شعرا، نویسندگان و سرداران بزرگی را در دامن سرشار از توانمندی خود پرورش داده است. در ادبیات فردوسی هرگز پرخاشگری و توهین وجود نداشت و سراسر آن پند و هم آوایی و مهربانی بود. به اعتقاد ما فردوسی باعث شد که ایران به عنوان تنها کشور مسلمان بتواند فرهنگ و زبان خود را حفظ کند. فرهنگی که همچنان نسل به نسل در پرتو حضور پررنگ شاهنامه در خانه و جامعه ایرانی ادامه یافت:

«چو ایران نباشد، تن من مباد/ در این بوم و بر زنده یک تن مباد

همه سر به سر تن به کشتن دهیم/ از آن به که کشور به دشمن دهیم»

وطن دوستی در شعر شعرای ملی ما موج می زد و دیروز که صحبت های معاونت فنی وزارت ورزش درباره پناهنده شدن برخی ورزشکاران را خوانیم که آن را ظلم به خود و زادگاه خود خوانده است، بر این باور شده ایم که انگاری از باب ترویج روحیات میهن پرستی ضعیف عمل کرده ایم. در گذشته قهرمانان نام آور ورزش ما دیزی می خوردند و گیوه کرمانشاهی می پوشیدند و قهرمان المپیک می شدند اما وقتی که از وطن و ایران گپ می زدند، رگ های گردن شان برجسته می شد. چه شد که برخی ها اینقدر راحت وطن را ترک می کنند. با تایید صحبت های حاج محمد پولادگر این جمله معترضه را به ایشان و مسئولان ورزش کشور می گوییم که بیش از این که بخواهیم به بی انصافی سفر کوچ کرده های شاید اغلب راه گم کرده، اشاره کنیم باید به بحث مدیریت در ورزش به ویژه فدراسیون های ورزشی بپردازیم. فدراسیون های ورزشی ما نیازمند پالایش فیزیکی و فرهنگی هستند. پای صحبت دختران و پسرانی که ناچار شدند راهی دیار غربت شوند، بنشینیم و منصفانه قضاوت کنیم.
نویسنده: حسین علی اسماعیلی