ورزش ایران در آستانه یک تصمیم بزرگ قرار دارد که نتیجه آن، تا حد بسیار زیادی بر آینده ورزش کشور تاثیرگذار است. قرار است روز سهشنبه سوم خرداد ماه و از ساعت 15، مجمع فوقالعاده کمیته ملی المپیک برگزار شود؛ مجمعی که تصمیم بزرگی در آن گرفته خواهد شد.
دستورالعمل اصلی این جلسه، انتخاب زمان برگزاری انتخابات کمیته ملی المپیک است. با اتفاقاتی که طی دو، سه ماه گذشته رخ داد، در نهایت تصمیم بر آن شده که انتخابات کمیته در یکی از روزهای 20 تیر یا 30 مرداد برگزار شود. در واقع اعضای مجمع باید به یکی از این دو تاریخ رأی بدهند تا تکلیف ریاست کمیته مشخص شود.
در خصوص زمان انتخابات شنیده میشود که مسئولان کنونی کمیته تمایل زیادی به برگزاری آن در روز 20 تیر ندارند. به هر حال این مسئولان هم میتوانند یک ماه بیشتر روی صندلیهای خود بمانند، هم سفر به قونیه و حضور در بازیهای همبستگی کشورهای اسلامی را تجربه کنند و هم لابیهای بیشتری انجام بدهند تا شاید برای یک دوره چهار ساله دیگر یک پست خوب در اختیار بگیرند.
متاسفانه صندلیهای مسئولان ورزش آنقدر چسبناک است که کمتر کسی توان جدا کردن خود از آن را دارد. در واقع حُب مسئولیت و خدمت به ورزش، گاهی اوقات آنقدر زیادی میشود که برخی مسئولان توان دل کندن از صندلی خود را ندارند. همین مسئله نیز باعث شده تا انتخابات کمیته ملی المپیک با تعویق مواجه شوند و هنوز هم به برگزاری آن در تاریخهای 20 تیر یا 30 مرداد شک و شبهه وجود دارد.
نکته مهم دیگری در مجمع روز سهشنبه وجود دارد، نحوه رأیگیری است. متاسفانه در سالهای اخیر این رسم غلط در ورزش ایران باب شده که رأیگیری با صلوات، قیام کردن یا بالا بردن دست انجام میشود و این موضوع به نوعی تبدیل به پاشنه آشیل شده است.
حالا که قرار است مسئولان رده بالای شورای المپیک آسیا از جمله حسین المسلم دبیرکل این شورا در مجمع فوقالعاده حضور داشتند باشند و از نزدیک شرایط را ببینند، چه خوب است که کمیته المپیک از صندوق رأی استفاده کند تا هم آراء اعضای مجمع مخفی بماند، هم شکل اصولی و منطقی در برگزاری یک انتخابات رعایت شود.
هنوز یادمان نرفته که در مجمع اسفند ماه که رأیگیری برای برگزاری انتخابات بود و در نهایت نیز گزینه« بعد از بازیهای آسیایی» رأی آورد، افرادی بودند که دست خود به نشانه موافقت با همه تصمیمگیریها اعلام میکردند تا هم در بین موافقان و هم در بین مخالفان، بتوانند جایگاهی برای خودشان داشته باشند.
نویسنده: حامد قاسمی عارف