پنجشنبه ششم اردیبهشت ماه
کاش واژه هشتک استقلالی ها در تیم ملی نمود داشت؛

خارجی هست، اما معتبر نیست

بیست و دوم خردادی که گذشت روز تاریک و آزاردهنده ای بود، از همان هایی که وقتی در واپسین دقایقش می خواستی سر روی بالشت بگذاری، نگرانی و ناامیدی برایت از شب یک ظلمات دهشتناک می ساخت و لرزه به اندامت می انداخت.

تیم ملی فوتبال در کشوری که چند ماه بعد میزبان جام جهانی است، مقابل تیم ذخیره های الجزایر افتضاح به بار آورد و کیلومترها دورتر نیز والییالِ پیش تر افتخارآفرین، مقابل ژاپن سه بر صفر باخت و خجالت آور تسلیم شد.

شکست والیبالیست ها بیش از پیش تمام حواس ها را متوجه موضوعی به نام نیاز ورزش کشور به مربیان خارجی و لزوم استفاده از آنان در رده ملی و باشگاهی کرد؛ البته بلافاصله نظرها به قطر برگشت و خیلی ها اسکوچیچ فرنگی را با انگشت نشان دادند و گفتند این هم مربی خارجی!

در جواب اظهارنظر اخیر اما باید گفت آیا هشتک یکی، دو هفته اخیر هواداران استقلال را دیده اید و در واژه های آن تامل کرده اید؟ آنها می گویند مربی معتبرخارجی و مصرانه نیز روی «معتبر»اش پافشاری می کنند.

استقلالی ها نکونام اصولی رشد کرده که محصول تفکرات فوتبال حرفه ای اروپاست را نیز قبول ندارند و مربی «معتبر» خارجی می خواهند. مطالبه برای یک تیم باشگاهی، چنین فردی است بعد ما تیم ملی فوتبال کشورمان را سپرده ایم به کسی که شاید در حد سرمربیگری استقلال و پرسپولیس هم نباشد.

اگر به حامیان اسکوچیچ بر نمی خورد و برداشت شان از حرف های ما این نیست که می خواهیم سنگ کی روش را به سینه بزنیم (!) کمی از شرایط حال حاضر تیم ملی انتقاد کنیم. البته ماه هاست که فریاد می زنیم تیم بالیاقت و پرامیدمان هم سرمربی بزرگتر از اسکوچیچ می خواهد هم تدارکات قوی و برنامه ریزی شده، اما کو گوش شنوا.

متاسفانه حول و حوش این تیم حواشی بسیاری وجود دارد که نمونه اش دعوت های عجیب و غریب از برخی بازیکنان به اردوها یا بازی کردن برخی ملی پوشان در پست های غیرتخصصی است.

درمورد این شائبه ها چه می توان گفت؟ نفوذ بالا و دخالت بیش از حد اطرافیان اسکوچیچ در لیست مدعوین و ترکیب تیم ملی چه توجیهی دارد؟

لغو یکی، دو دیدار تدارکاتی توسط مرد کروات در اردوی بی فایده اخیر با چه منطق و توضیحی صورت گرفت؟ عدم استفاده از برخی ملی پوشان شایسته و به دردبخور، موازی با اصرار بر بازی کردن بعضی ها تحت هر شرایط، چه دلیلی دارد؟

قطعا و حتما که این دلیل، فنی نیست و به این سبب از اسکوچیچ در این رابطه توضیح می خواهیم.

پس از افتضاح یکشنبه شب، خیلی از علاقه مندان به تیم ملی با اشاره به بیت معروف «ما که در سایه خورشید معذب بودیم، چشم مان کور سزاوار همین شب بودیم» به مقایسه کی روش و اسکوچیچ پرداختند که البته حق هم داشتند.

ما اما از دریچه دیگری به این جریان نگاه می کنیم. آرزوی ما این نیست که ای کاش کی روش همچنان سرمربی تیم ملی بود چرا که معتقدیم این مربی ارزشمند و تاتیرگذار چیز بیشتری برای ارائه به فوتبالمان نداشت.

کی روش کارش را به بهترین شکل ممکن انجام داد و دیگر وقت آن رسیده بود یک مربی اسم و رسم دار دیگر با تفکرات جدید (و ترجیحا هجومی) بالای سر تیم ملی قرار گیرد اما انصافا حق ما و فوتبالمان این نبود که از کی روش به اسکوچیچ برسیم!

با توضیح پاراگراف قبلی، امیدواریم حامیان اسکوچیچ بتوانند بین دفاع از کی روش و نگرانی نسبت به تیم ملی، مرزی به وجود آورند و بدانند انتقاد از سرمربی کروات، حمایت از کی روش و هلاک کردن خود برای او نیست.

تیم ملی فعلی با این روند و این تفکرات، به احتمال بسیار زیاد در قطر افتضاحی تاریخی به بار خواهد آورد. اگر دوستان باور دارند که ما نگران آبروی ایرانیم و افسوس می خوریم که نسل طلایی فوتبال کشورمان دارد روزها و هفته ها را به بطالت می گذراند، اجازه انتقاد از شرایط موجود را به ما می دهند؟

بدون تعارف تیم ملی شده ملک شخصی افرادی که فقط و فقط به منافع خود می اندیشند و این اتفاق هم به دلیل بی صاحب بودن فدراسیون افتاده است. خیلی ها هم سکوت اختیار کرده و در عین دیدن وضعیت نامطلوب، انگار چیزی به چشم شان نمی آید.

در این شرایط تکلیف چیست؟ آیا باید به نتایج تیم ملی در مقدماتی جام جهانی بسنده کنیم و دهانمان را ببندیم؟ آقایان شلوغ کاری و مغلطه را خوب آموخته اند و تا کسی لب به انتقاد می گشاید یا می خواهد هشدار دهد، انگ فردپرستی به او می زنند و می گویند دغدغه شما آبروی ملی نیست، بلکه ناراحت هستید فرد موردنظرتان دیگر روی نیمکت تیم ملی حضور ندارد!

این یک حقیقت غیرقابل انکار به شمار می رود که اسکوچیچ برای هدایت تیم ملی ایران در جام جهانی بسیار کوچک است. از سوی دیگر جام جهانی ندیده نیستیم که صرفا حضور در این مسابقات خوشحال و ارضایمان کند، پس حق داریم نگران و معترض باشیم. آیا کسی هست در این مقطع به داد این فوتبال برسد؟

نویسنده: حامد فرضعلی بیک