چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه

آزمون سرنوشت ساز براي یک مربی

حميد مطهري یکی از بهترین های فوتبال است

مبادي آداب و تحصيلكرده، بزرگ شده مكتب وحدت، يك استثناء در هافبك مياني بود كه سربازي و سپس مصدوميت نگذاشت نامش پرآوازه تر شود.

اما در لباس مربيگري گويا روياي ناتمام او در حال شكل گيري است.

از روزي كه كنار يعقوب حاصلي (از مربيان خوشنام و زحمتكش تيم هاي پايه و البته پرورش يافته در مكتب مربيگري در بانك ملي) و با تيم اميد صبا باتري كارش را آغاز كرد، مثل دوران فوتبالش، نخبه شدن در سيما و تفكراتش  موج مي زد! از همين روخيلي سريع اين لباس قواره اش شد .

حالا او حميد مطهري و در قامت يك مربي فوتبال است.

مربي كاريزماتيك كه در پرسپوليس شايستگي و توانمندي هايش را نمايان ساخت .

او اينك سرمربي نساجي شده ، سرمربي تيمي از خطه فوتبال خيز مازندران كه قرار است در رقابت هاي آسيايي شركت كند. مطهري دو دوره تجربه مربيگري در اين رقابت ها را داردكه قطعا امتياز خوبي است.

با اين تفاوت كه در ليگ برتر و همچنين باشگاه هاي آسيا حكم دستيار داشت و حالا سرمربي و نفر اول..!

اينكه مطهري در قامت سرمربي چه ميزان در انجام ماموريت محوله موفق و سربلند خواهد بود؟

 پاسخ به اين سوال زود است . اما آنچه مسلم است زمينه هاي تصميم و بعضا انتخاب به خصوص در مورد دستياران و نوع تيم بستن از شروط لازم (نه شروط كافي ) است.

از آنجا كه سرنوشت حميد مطهري در مربيگري به اين آزمون بزرگ و البته سخت(به مثابه كنكور ورودي دانشگاه )بستگي دارد، لذا انتخاب هاي مطهري بسيار حايز اهميت است.

اينكه او در گام اول به سراغ دستياراني به رنگ پرسپوليسي رفته! نه تنها بد نيست بلكه ازجهاتي هم خوب است. اما اينكه چه دستياري و با چه قابليتي ، اين مهم است.

به نظر ما حميد مطهري در انتخاب دستيارانش قدري احساسي عمل كرده (!) لذا شايسته است، قبل از شروع فعاليت و شركت در كنكور از اساتيد فن پند بگيرد يا خاطرات آنها را مرور كند.

يكي از استادان مربيگري، حميد درخشان است كه نظيرش به لحاظ كار عملي (نه فقط در ايران بلكه بدون اغراق حتي در قاره كهن )يا يافت نمي شود و يا بندرت پيدا مي شود. حال چرا درخشان با آن همه ويژگي / مهارت/ شايستگي/قابليت ها نتوانست هم اندازه نام و آوازه اش در كسوت مربيگري  در مسير "سر آمدي "قرار بگيرد؟ فارغ از همه مصايب ساختاري باشگاه ها (!) انتخابات او در زمينه همكارانش به اين دليل كه فاصله زيادي با او داشتند در عدم موفقيت درخشان بي تاثير نبودند!؟

درباره قابليت هاي مربيگري حميددرخشان نه از بازيكنانش بلكه بايد از زبان مهندس صفايي فراهاني جويا شد.از مردي كه به شهادت دوست و دشمن تاثير گذارترين مدير در تاريخ فوتبال ايران است.

ازصفايي فراهاني كه "مپنا "بعنوان بزرگترين هلدينگ صنتعي در جهان از آثار اوست .

درباره درخشان نياز نيست كارنامه او باتيم هاي ملي پايه هاي كشور مان و حضورشان در جام جهاني راكه تاريخ سازشدند و زمينه ساز تولد چند نسل درفوتبال كشور شد! مرور كنيم .بايد ازامير خان عابديني بعنوان يك مديرفوتبالي و البته با صلابت و مدبر در حوزه صنعت و فوتبال پرسيد كه دردهه ٧٠در وجود درخشان چه پتانسيل نهفته اي يافت كه زمينه تبلوروي رادرمسير مربيگري فراهم كردتا فوتبال ما صاحب يك مربي در تراز جهاني شود؟.

حميد مطهري هم كم و بيش شباهتي به حميد درخشان دارد ،اما اودارد همان مسيري را طي مي كند كه حميد درخشان چند سال قبل و در عين ناباوري رفت.

انتخاب دستياران ضعيف!آري !اين اواخر دستياراني حميد درخشان را به سراشيبي سوق دادند كه امروز مطهري و در آستانه آزمون بزرگ مربيگريش رو ستون آن ها خانه اي بنا كرده به اندازه ليگ قهرمانان آسيا..!

رضا شاهرودي و داود فنايي انتخاب خوبي هستنداما درمورد آنهاييكه سابقه همكاري با درخشان دارند فوري بايد تجديد نظر كند.

براي تجديد نظر لازم نيست به نيمكت امثال منچستر سيتي يا تيم هاي ملي كشورهاي صاحب فوتبال رجوع كند، كافيست بررسي كند چرا امثال علي پروين و مجيد جلالي(اشاره به مربياني مي كنم با كلاس هاي متفاوت ) در دوره موفقيت خود ناصر ابراهيمي را كه بزرگتر و كاركشته تراز خودشان بودند در كنار خودشان داشتند؟

حميد مطهري سرمايه مربيگري است كه نبايد بسوزد!!

نویسنده: مجيد سعيدي