چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه
نیم نگاه

واقعیت دردناک ورزش

نقل و انتقالات و نبستن قرارداد با بازیکنان اخباری است که طرفداران تیم ها را دچار هیجان و گاها ناراحت و متاسف می کنند. این در حالی است که هواداران صاحبان اصلی تیم هستند.

هوادار با صدای بلند خواستار عدالت در تیمش است به طوری که گاهی به ناچار شعار «حیا کن و رهاکن» سر می دهد تا از این طریق اجرای انصاف را خواستار شود اما گوش شنوایی نیست که باید این صداها را بشنود.

اما به راستی چه مسئولیتی بالاتر از شنیدن صدای درخواست کنندگان که صالحان واقعی گسترش جوانمردی و رفتار عادلانه در ورزش است اما حرف ما این است اگر نمی شنوید چطور برای مردم از جمله ورزش تصمیم می گیرید. چه اصولی را پیش می گیرید که بر مبنای آن یک تصمیم درست گرفته شود؟! وزیر ورزش می تواند پاسخگو باشد در حالی که مدیرانشان کرکره باشگاه را بسته و تعطیل کرده اند و نه می خواهند بشنوند و نه می خواهند ببینند؛ چون خود را بی نیاز از هرگونه پاسخگویی دانسته و به حاکمانی بلاعزل ورزش تبدیل می شوند. در صورتی که اگر تیمی اسم و شأن باشگاهی خود را حفظ کرده و ادامه راه می دهد به خاطر این است که بازیکنان آن فقط در زمین یک دست هستند و بیرون زمین حمایت و کمکی منطبق بر علم مدیریت به آنها نمی شود.

به گفته ووریا غفوری که مورد کم لطفی مدیران باشگاه قرار گرفته است: کسی بزرگ تر از تیم نیست و برای بالا نگه داشتن این پرچم چاره ای جز جنگیدن و مبارزه وجود ندارد. آیا مدیران انتصابی باشگاه های معتبر ما به اندازه چنین بازیکنانی به واقعیت امر اهمیت می دهند؟ مخلص حرف ما این است که وزارت ورزش باید باشگاهداری را تعریف جدیدی کند و مدیران را به وظایفی که برعهده دارند، واقف سازند.

نویسنده: حسین علی اسماعیلی