سه شنبه چهارم اردیبهشت ماه
همین را کم داشتیم؛

چوب حراج بر تیم ملی

دودستگی در تیم ملی با هیچ معیاری نه قابل سنجش است و نه قابل قبول.

تیم ملی به هیچ فردی تعلق ندارد. تیم ملی نماد یک کشور تلقی می شود، بنابراین نباید صرفا چند نفر در مورد مسایل کلان آن ( مثبت یا منفی) نقش تصمیم گیرنده را ایفا کنند.

اصولا در تیم ملی و حتی در تیم باشگاهی بازیکن حق دخالت و اظهارنظر درخصوص بود و نبود یک مربی را ندارد، اصولا وظایف بازیکن در این چارچوب گنجانده نشده است، در صورت دراز کردن پا از گلیم، سنگ رو سنگ بند نخواهد شد.

اتفاقی که امروز در تیم ملی در حال شکل گیری است، قطعا دارای زمینه مهندسی شده است. بازیکنی که نمی تواند مربی را تحمل کند، نمی تواند رای به اخراج او بدهد، البته او حق رای دارد، اما این رای باید در مورد خودش مبنی بر اینکه در آن تیم بماند یا جدا شود، می تواند صادر شود.

متاسفانه در تیم ملی حرکتی در حال شکل گیری است که این حرکت تبدیل به خوراک رسانه های بیگانه شده است. شبکه الکاس قطر امروز به این موضوع اشاره داشته و گفته است نخستین تیمی که در جام جهانی قطر دچار چند پارگی شده، تیم ملی فوتبال ایران است. همین را کم داشتیم. از امروز باید شاهد هجمه بزرگی از سوی نشریات خارجی به سمت و سوی تیم ملی فوتبال کشورمان بود که خوراک این سوژه از سوی چند بازیکن از داخل تیم ملی تهیه، ساخته وپرداخته شده است.

اسکوچیچ شاید به لحاظ فنی در حد مربیان جام جهانی نباشد، باز تاکید می شود، اسکوچیچ شاید مربی باشد، اما برای تیم ملی که باید درمیدان بزرگی چون جام جهانی از دانش فنی بالایی برخوردار باشد،کوچک است.ان روز که وی با هر شکلی وارد تیم ملی شد، دچار اشتباه شدیم اما بدانید که باید توجه داشت زمان برای تغییر مربی برای ما تمام شده است، پس نباید چشم وگوش را بست و تسلیم خواسته چند نفری شد که دلشان برای برخی از مربیان چشم رنگی دیگر شدیدا تنگ شده است. اکنون چند نفری در تیم ملی رای نه به اسکوچیچ داده اند، به فرض آنکه مربی تیم ملی تغییر کرد و مربی جدید و مورد نظر برخی از بازیکنان و نیز برخی از عوامل! خارج از فدراسیون که زیر علم او در حال سینه زدن هستند وارد شد و موج دیگری از بازیکنان رای نه به حضور این آقای خاص (!) دادند تکلیف چه خواهد شد؟ شک نکنید که در صورت رقم خوردن این اتفاق، به جای دو دستگی فعلی شاهد چند دستگی جدید در تیم ملی خواهیم بود. قصد دفاع یا رد کسی را نداریم و اعتقاد به حضور مربیان شفاف در تیم ملی است، اما چه بهتر که قبل ازهر اقدامی ابتدا باید فکر کرد و سپس تصمیم گرفت. چیزی که فعلا در فوتبال معکوس عمل می شود. در این زمان کم اتخاذ هر نوع تصمیمی به زیان تیم ملی خواهد بود و امروز در ایجاد اتفاق کنونی در تیم ملی بی کفایتی فدراسیون به چشم می آید.
بازیکنی که تحمل مربی را در تیم ملی ندارد، می تواند نباشد. بودن او به صورت اجبار دیگر برای تیم ملی بازیکن نخواهد شد. کم فروشی در تیم ملی رشد خواهد کرد و این اتفاق یکبار از سوی برخی از همین بازیکنان بعد از رفتن کی روش از تیم ملی اتفاق افتاد. اکنون بوی کی روش به مشام رسیده، نباید تیم ملی یک کشور را با تصمیمات دیکته شده بیرونی ها به چند بازیکن به بازی گرفت. درحقیقت نباید چوب حراج بر احساسات مردم وارد آورد. اسکوچیچ هم مانند کی روش برای فوتبال ما خروجی نخواهد داشت، اما می توانیم با گماردن مشاوران داخلی قوی اورا تقویت کرد. مشاوران داخلی که دارای تجربه، جام جهانی رفته،دارای علم روز فوتبال و کسی که می تواند با هر اظهارنظرش حتی در چیدمان تیم، تحول ایجاد سازد به کار گرفت؛ مانند حشمت مهاجرانی.

نویسنده: اکبر عزیزی