فرد حاشیهدار و تنشآفرینی که هرگز در خواب همنمیدید که در وزارت ورزش و جوانان روزی یکی از معاونتهای اصلی را عهدهدار شود با “رانت” و بدون داشتن تخصص و قابلیتهای لازم در جایگاهی قرار گرفت که روزی فرزند شهید تندگویان در آن مسئولیت، به خوبی مدیریت میکرد و به آن جایگاه اعتبار داد، او اخلاق را از پدر شهیدش به ارث برده بود و هرگز از این محور خارج نشد.
جانشین تندگویان که بدون داشتن لیاقتهای لازم بر مسند کرسی هدایت جوانان نشسته است، از روز اول مکارم اخلاقی را نادیده گرفته و با نخوت و تکبر کارکنان خدوم و شریف حوزه جوانان وزارت را تحقیر کرده و در کمتر از شش ماه اول حضورش در این مسند هر آنچه که تندگویان اخلاقمدار بنیان نهاده بود، بر باد داد.
اکنون این مسئله مهم مطرح است، جوانان باید از چه کسی الگو برداری کنند ؟ آیا بالاترین مسئول حوزه جوانان که با تمامیتخواهی دبیری شورای عالی جوانان را نیز بر عهده دارد، نباید خود الگویی مناسب باشد؟ این چه الگویی است که این جوانان باید از آن بهرهمند شوند؟
وقتی مسئول حوزه جوانان از اخلاق و ادب خارج میشود و به نیمی از جمعیت کشور اهانت و توهین می کند و با ادبیات لمپنیسم سخن میگوید جوانان در این رهگذر حیران و سرگردان میشوند.
معاون جوانان که هرگز با شورت ورزشی عکسی در آلبومش ندارد، اخیراً گفته است که خانمها روزی روسری بر سر چوب میکنند و زمانی هم ممکن است شورتشان را بر سرچوب آویزان کنند، جملات وقیح و سخیفی که هر خواننده و شنوندهای را به یاد افراد “لمپن” میاندازد. او قبلاً خطاب به یک خانم محترمی که مسئول بودهاند نیز گفته بود که وقتی “آشغال” میبینم به یاد شما میافتم.
ادبیات بسیار زنندهای که تنها نشات گرفته از محیطی است که فرد در آن تربیت شده است.
ابن سینا درباره صاحبان چنین عقولی، معتقد بودند که امثال ایشان صاحب عقل مشوم، یعنی عقل نارس به قول عوام عقل متوهم هستند.
تفاوت این دیدگاه با نظر حکیم معاصر آیت الله جوادیآملی مقايسه کنید که فرمودند، بیشترین علت داستان اخیر اعتراض به روش مدیریت و راهبری موضوع هست.
یا تفاوت را در نوع نگاه سایر مراجع و مقامات بیابید که چگونه بر رافت، مهربانی، راهنمایی و هدایت عقلانی مبتنی بر اقدامات فرهنگی و اقناعی تاکید دارند.
معاون مذکور در سفر به یک استان در جمع رسانهها می گوید: ما وکیل جوانان در حاکمیت هستیم، من ماموریت دارم با جوانان با همه تنوعشان بنشینم و حرفشان را بشنوم و برای کنشگری و مشارکت اجتماعی آنها زمینهسازی کنم.
درحالی که برای اجرای یک پروژه از دختران اینفلوئنسر شبکههای اجتماعی و شاخهای مجازی دعوت میشود و جلسات آنچنانی برگزار میشود و پروژه را با استفادهی ابزاری از دختران به مرحله اجرا میرسانند.
اما هنگامی که موضوع و چالشی مطرح میشود، بجای برخود عقلایی و رفع منطقی چالش، با ادبیاتی که موجب وهن وزارت ورزش و جوانان است، موضوع را مورد تمسخر و استهزا قرار می دهد.
اینک، به لطف معاون امور جوانان وزارت و دبیر شورای عالی جوانان، “شورت” ترند اول کشور شده است و این نشاندهنده این است که ایشان به عنوان یک سلبریتی، تنها برای رفعِ حاجتِ رزومهسازی، مسئولیت مهم معاونت امور جوانان را کسب کرده است و تنها بدنبال برند سازی خود است و نه انجام وظایف و برنامههای اصلی حوزه جوانان.
ایشان همواره با تکنیکهای رسانهای مثبت و منفی سعی در مطرح نگهداشتن خود دارد، یک بار با مظلوم نمایی می گوید بانکها با من بد هستند، یک بار جماعتی با نامهای سیسی و ... را به وزارتخانه میآورد و حالا نیز به شورت متوسل شده است.
این اتفاقات بیسابقه و پرحاشیه در حالی رخ داده است که سکان هدایت و راهبری وزارت ورزش و جوانان به عهدهی شخصیست که به اخلاقمداری، شخصیت شریف و متواضع و مودب الگو و زبانزد است و در عین حال دارای سوابق فنی ورزشی و قهرمانی و درجات عالیه و مرتبط تحصیلی است.
سیدحمید سجادی همه آنچه که از شاخصهای مورد انتظار جامعه ورزش بود را داراست شاخصهای نظیر سوابق مدیریتی، سوابق تحصیلی و سوابق ورزشی و علاوه بر اینها ویژگی و مزیت ایشان اخلاق مداری و صفات نیکوست و درواقع این نوع رفتارهای اخیر معاون ایشان به برند وزیر دولت خدشه وارد میکند.
اکنون با این افتضاحی که به بار آمده ایشان که فرهنگ عذرخواهی و استعفا در قاموسش نیست، قطعاً نهاد ریاست جمهوری و وزارت ورزش و جوانان برای آرام کردن جو ملتهب ایجاد شده ناشی از بیاحترامی و توهین به جامعه زنان، فقط با برکناری معاون پراشتباه میتوانند از قشر محترم بانوان عذرخواهی کنند.