جمعه دهم فروردین ماه

نمک پاش دل ریشم چرایی؟

کرونا، تهدیدی که تبدیل به فرصت شده است، این ادعایی که از سوی ارگان فدراسیون والیبال مطرح شده و بحث از مکانیزه شدن سازمان لیگ و سایر کمیته ها را به میان آورده است، اما واقعیت این است که با برگزاری چند آنلاین در امور داوری یا ناظری ساختار والیبال ما تغییر نمی کند و اگرچه هر نوع تلاشی را ارزشمند می دانیم اما اعتقاد داریم که ساختارسازی با افراد غیر متخصص و غیر مرتبط امکانپذیر نمی شود.

افزودن یک سهمیه مثلا نوجوانان به لیست بازیکنان تیم های سوپرلیگ هم کار تازه ای نیست ولی در این روزها که کرونا جان همه را به خطر انداخته است، طرحها و اقدامات سختگیرانه و قوز بالای قوز حلقوم باشگاهدارها را می فشارد و تنها حامیان بازیکنان و حتی فدراسیون را از صحنه دور می سازد، افزایش ورودیه تیمی به 150 میلیون تومان نمونه ای از این موارد است که بار باشگاه ها را سنگین و سنگین تر می سازد متاسفانه در سالی که اصلا معلوم نیست لیگ برگزار شود. باشگاه ها از جمله باشگاه های بخش خصوصی با بیم و امید بسیار به سرمایه گذاری روی آورده و نقش فلک را برای بازیکنان و مربیان ابقاء می کنند. این فدراسیون است که به عنوان مرجع اصلی والیبال کشور باید به پشتیبانی از باشگاه ها برخیزد نه اینکه بر مشکلات تیمداری دامن بزند، می پذیریم که باشگاه ها باید بنیه و ظرفیت مالی، اداری و اجرایی لازمه را جهت حضور در لیگ برتر داشته باشند، ولی اینکه تهدید فدراسیون والیبال فقط معطوف به تسویه بدهکاری به این ارگان باشد راه درستی نرفته است. به فدراسیون جهانی و کنفدراسیون برخی قاره ها نگاه کنید که چقدر به فدراسیون های ملی و حتی باشگاه ها کمک کرده اند تا مشکلات ناشی از شیوع کرونا را کاهش دهند، به قول باباطاهر؛ «تو که نوشم نه ای نیشم چرایی - توکه یارم نه ای پیشم چرایی - تو که مرهم نه ای بر داغ ریشم - نمک پاش دل ریشم چرایی» در این مقوله روی سخن ما با باشگاه هایی نیست که بیشتر دوستان (!) روی خوان گسترده اش چمپاتمه زده اند، حرف درباره بخش های خصوصی است که به باشگاهداری روی آورده اند و یکی یکی فلنگ را می بندند و می روند. برنامه ریزی در شرایط خاص هنر مدیریت ها را به رخ می کشد وگرنه سنگ به پای لنگ بستن هنر نیست. نویسنده: جمشید حمیدی