چهارشنبه پنجم اردیبهشت ماه

 در فراغ امیرهوشنگ ابتهاج

چه تلخ و اندوهبار است صبح چشم باز کنی و اولین خبری که می بینی و می شنوی خبر تلخ آسمانی شدن سدره نشین آسمان شعر و غزل ایران امیر هوشنگ ابتهاج باشد.

 سایه ای بلند و پررنگ و سرشاراز شور وشعر از اقلیم میهن رخت سفر بربست و به دیار باقی شتافت. تلخ وجانسوز است وغم افزا اینکه با چشمان گریان و دلی پرحسرت می بینیم خاموشی ستارگان پرفروغ آسمان هنروادب کشورمان را دیروز استاد شجریان و امروز ابتهاج و فردا ... وتو فقط می توانی با دلی پردرد در بدرقه اش بنویسی:

 تو به خاک سرد غربت، سوی آسمان برفتی، تو به ملک شعر میهن، به غزلسرایی وشور، بسان سایه بودی ، زفراق سوزناک ات، دل مردمان شکسته، به دل غمین مردم، غم ودرد پینه بسته، به سفر تو رفتی ای مرد، دلمان فشارد این درد، به سرای جاودانت، چورسیدی وغنودی، «به سپیده ها، به باران، برسان سلام مارا»

 یادش گرامی روانش در آرامش ابدی