شنبه یکم اردیبهشت ماه
هفته اول لیگ چنگی به دل نزد؛

فوتبال پرحاشیه و بی محتوا کلید خورد!

لیگ ۲۲ با حاشیه، مناقشه و جنجال آفرینی آغاز شد و جدال سرخابی ها با صدا و سیما در قضیه حق پخش و تبلیغات محیطی معادلات را به هم زد.

بروبیای بازیکنان میلیاردی و شکار بزرگ تیم ها تنها برای دلال ها منفعت داشت تا آنها به نان و نوا برسند وگرنه در مباحث فنی از نفرات کلیدی چیزی ندیدیم.

در استقلال شهباززاده، یامگا،سیلوا و نیک نفس کم فروغ بودند.

پرسپولیسی ها در دیدار با ذوب آهن هم ‌ناهماهنگ ‌نشان دادند.

عبدی،اسماعیلی فر و ترابی آمادگی لازم را نداشتند.

ذوب آهن با تیمی جوان و بازیکنانی گمنام در برابر تهاجمات پرسپولیسی ها ایستادگی کرد.

باور داشتن نیروهای جوان واعتماد به بازیکنان‌ کم سن و سال در لیگ‌ما حکم‌کیمیا دارد.

این موضوع پاشنه آشیل فوتبال باشگاهی است و باید چاره ای برای آن اندیشید.

تیم های بزرگ‌برای صید بازیکنان شاخص،کلیدی و بعضا پا به سن گذاشته از یکدیگر سبقت‌می گیرند ،اما به جوانگرایی توجهی ندارند.

گولیسیانی، شیمبا، کولی بالی، وریا غفوری، آبشک و نفراتی از این دست نمی توانند تحولی در لیگ ایجاد کنند.

در هفته نخست مناقشه تیمها با صدا و سیما در بحث حق پخش تلویزیونی و تبلیغات‌محیطی تمام مسائل فنی و مدیریتی را تحت الشعاع قرار داد.

البته سرخابی ها پیشقراول این‌منازعه بودند و جنگ را با سیما علنی کردند.

آنها زیر بار کنفرانس بعد از بازی نشدند تا این‌ معرکه را وارد مرحله جدیدی کنند و...

بحث مهم دیگر آماده نبودن بعضی از ورزشگاه ها از جمله بازی خانگی نساجی در شهر دیگر و انجام دیدارهای هفته نخست بدون حضور تماشاگر بود.

برای حضور تماشاگران از جمله بانوان در ورزشگاه ها باید تدبیری اندیشید و به این غائله خاتمه داد.

نبود سیستم وی ای آر مجددا به یک‌ مجادله جدی مبدل شد و در هفته نخست اساس کار داوران را مختل کرد.

با این رویه و‌مشکلات و نواقص بیشمار چگونه می توان برگزاری لیگ را حرفه ای قلمداد کرد و به آن فخر فروخت؟

به هر حال شکست استقلال و تراکتورسازی و آلومینیوم و توقف پرسپولیس و فولاد را باید از حوادث هفته اول بر شمرد.

پیروزی بزرگ‌سپاهان برابر استقلال وبرد شیرین گل‌گهر در مصاف با تراکتور سازی هم امتیازات دلچسبی را برای هواداران اصفهانی و سیرجانی به همراه داشت.البته از پیروزی ازرشمند نفت مسجد سلیمان برابر مس کرمان و برد پیکان در تقابل با ملوان هم نبتید بی تفاوت گذشت.

نویسنده: احمد میرزاییان