جمعه سی و یکم فروردین ماه

جیانلی و حرمت رسانه ها

سیمون جیانلی کم آدمی نیست، پاسور یکی از بهترین تیم های والیبال جهان که در سن 20 سالگی جایگزین سوپراستاری چون دراگان تراویکا شد، ایتالیا همیشه تاریخ بهترین پاسورهای دنیا را داشت.

از دی جورجی گرفته تا پائولو توفولی و والریو ورمیگلو همه و همه بازیسازانی بودند که اهالی والیبال آنها را به خوبی می شناسند، اما جیانلی به لحاظ تیپ و استایل بازی، آرامش و مدیریتی که دارد سرآمد همه است. این پاسور خوش سیما مانند اکثریت قریب به اتفاق والیبالبازان حرفه ای، مودب و موقر است و ارزش و جایگاه رسانه ها را به خوبی می داند تا جایی که وقتی یکی از سایت های ایرانی از وی درخواست مصاحبه (لایو) را کرده است با کمال خشوع اعلام کرد که 20 دقیقه وقتش را برای والیبالدوستان ایرانی می گذارد، بیش از وی نیز آندرا جیانی، لورنزو برناردی، موسی رزنده، آندرا زورزی و امشب هم ویتالی هنین... چنین درخواستی را پذیرفته اند، اما گلایه دوستداران والیبال داخلی این است که چرا با ستارگان ایرانی گفت و گو نمی شود و از قضا پرسرش ما نیز همین است که به راستی چرا؟ شاید یک دلیلش این باشد که ما آداب مصاحبه گرفتن را خوب نمی دانیم ولی دلایل دیگر به ظرفیت فکری و اخلاقی بازیکنان بر می گردد که اغلب، طرف مقابل خودشان را نمی شناسند و یا آنها را از یاد برده اند و برای مخاطبین و طرفداران خود نیز تره ای خورد نمی کنند اما باید دید که جیانلی در کجا و توسط چه افرادی پرورش یافته است که متواضع و مردمی بار آمده اند و نقش و جایگاه رسانه را می شناسند. ... واقعا ما در این حوزه چقدر کار کرده ایم تا ملی پوشان ما به لحاظ فرهنگی، رفتاری و فکری خودشان را از جامعه و رسانه بدانند، در این باره حرف زیاد است و قصد نداریم گله و شکوه کنیم، چرا که خود ما رسانه نیز در این فرقت و دوری دخیل بوده ایم، ولی وقتی از ورزش و ورزشکار می نویسیم و می گویییم بدانیم که فرهنگ اکتسابی است و آموختنی و زمینه ساز این فرهنگ نیز مربیان و مدیران باشگاه ها، تیم های ملی به ویژه کادرهای مربوط به رده های سنی نوجوانان و جوانان هستند و البته اولیای امور اجتماعی که بکلی بی خیال این قضیه شده اند، اما از نگاهی محدودتر، وظیفه فدراسیون والیبال به ویژه گزینش سرپرستانی با خصایل معلمی و مربیانی متخلق به اخلاق پسندیده و رفتارهای سنجیده است، کاری که به قول قدیمی ها از نان شب هم در ورزش ما واجب تر است. نویسنده: جمشید حمیدی