جمعه دهم فروردین ماه

ورزش وسیله ای برای اختلاف و اشتراک!

آنچه در پی می آید، واقعیاتی تلخ حاکم بر ورزش کشور است که به قلم همکار فرهیخته و ورزشی باسابقه دکتر سعید مدنی سردبیر محترم مجله پیشکسوت و گرانمایه کیهان ورزشی است که از نظر علاقه مندان به ویژه جامعه ورزش کشور می گذرد.

در ورزش ما دو دیدگاه اصلی وجود دارد که فقط در یک نقطه مشترک اند اما از همه نظر، دانسته و نادانسته و به خاطر ماهیتی که دارند با بکدیگر درگیر ودر نزاع هستند. اما نقطه اشتراک این دو دیدگاه آنجاست که هر دو ورزش را " وسیله" می دانند واختلافات هم دست بر قضا از همین نقطه اشتراک آغاز می شود!! یعنی از آنجایی که یک دیدگاه ورزش را وسیله ای در خدمت منافع و اهداف" خودش" می داند و دیگری ورزش را ابزاری می داند که با کارکردهای متنوع خودش باید در خدمت جامعه و جوانان، اهداف کلی مملکت و نظام و دریک کلمه" منافع ملی" باشد.

سیطره دیدگاه اول

آنچه که در این وسط جای تاسف دارد این است که اگر نگوییم همیشه و در همه دوره ها ولی حداقل می شود گفت که در اکثر دوره ها و مقاطع مدیریتی ورزش نگاه اول سیطره و حاکمیت داشته است . یعنی نگاهی که سرنوشت و آینده ورزش و همچنین انتظارات و توقع هواداران ورزش برایش چندان مهم نیست بلکه آنچه مهم است " بودن خودش" در ورزش و بهره برداری حداکثری به نفع خودش و در جهت تامین اهداف خودش است. حالا این هدف ها چیست؟ کرت قبلی هم نوشتیم. این هدف ها متفاوت و متنوع است و صاحبان دیدگاه از قبل ورزش و به اسم ورزش و از طریق رخنه در ورزش و مناصب و نفوذ در جایگاه های تعیین کننده آن یا نزد صاحب منصبان تعیین کننده آن دنبال هر هدفی می توانند باشند، از سیاسی و تبلیغی گرفته تا مالی و فرهنگی و...جز هدف پیشرفت و ارتقا کیفی و کمی و اعتلای جایگاه ورزش کشور عزیزمان ایران.حاکمیت این نگاه است که ریشه بسیاری از ناکار آمدی های مدیریتی ورزش ماست.

بازی با اساسنامه و ده ها روش دیگر!

خواننده عزیز و صاحب تحلیل حتما تاکید می کند که وقتی چنین دیدگاهی حاکم باشد صاحبان این دیدگاه برای اینکه " خودشان باشند" به طور طبیعی اجازه نمی دهند" اهل فن و استخوان خرد کرده ها باشند" به لطائف الحیل مثلا بازی در آوردن سر اساسنامه ها و‌...‌ده ها " تروک" و روشی که به اصطلاح عقل جن هم به آن نمی رسد !!!مانع از این می شوند که اصل " شایسته سالاری" و ده ها اصل ثابت شده علمی و روش های مثبت و امتحان پس داده مدیریتی ،در مدیریت ورزش و برای ورزش ایران مصداق عملی و عینی پیدا کند و... واینها همه برای اینکه افراد و جریاناتی ورزش را ملعبه دست خود قرار داده و بیش از هر چیز با استفاده از بی توجهی یا کم توجهی دولت - یعنی متولی قانونی و رسمی ورزش- در مقاطع مختلف، دنبال کار و کاسبی خودشان هستند و...می خواهند فقط" خودشان باشند".

علت العلل گرفتارهای ورزش!

این مجله سال ها و بارها به وسیله اغلب نویسندگان و تحلیل گران دیروز و امروزش نوشته و تاکید کرده است که مادامی که ورزش در حد خودش جدی گرفته نشود دست اهلش نباشد، در باره آن دلسوزی نشود و... از آن به عنوان ابزاری در اختیار اهداف سیاسی و تبلیغاتی و... یاطعمه ای برای پروار کردن باندهای دلالی و... استفاده شود، محال است در مسیر رشد و پیشرفت بایسته قرار بگیرد.اشکال عمده و اساسی ورزش که ریشه بسیاری از مشکلات دیگر است همین است که دست اهلش نیست و لاجرم در مسیر بایسته قرار ندارد. این حرف ما به هیچ وجه اغراق و غلو‌نیست بلکه کاملا با واقعیات ورزش همخوانی دارد. باز تاکید می کنیم ریشه و علت العلل بسیاری از مشکلات و گرفتاری های ورزش د ر ابعاد فنی، فرهنگی، اخلاقی وحقوقی و...در همین جاست که تفکری تقریبا همواره بر ورزش حاکم بوده که دنبال کار ورزش نبوده، دغدغه ای در باره آن نداشته و... دنبال کار و هدف خودش بوده است.

چرا کار ورزش دست اهلش نیست؟!

مثلا شما اگر می خواهید به این سئوال که( در صفحات دیگر مجله همین شماره به آن‌پرداخته شده است) چرا در ورزش ما و در اکثر رشته های ورزشی - کشتی داستان خودش را دارد- کار دست کاردان نیست؟ چرا استخوان خرد کرده ها و چهره های محبوب و مقبول وافتخارآفرین در ورزش ما کنار هستند و جز به شکل صوری و تشریفاتی و تعارفی - که خیلی وقت ها باز جنبه ابزاری و سوءاستفاده دارد!- از آنها در ورزش و به نفع ورزش استفاده نمی شود؟ پاسخ دهید و ماجرا را ریشه یابی کنید در نهایت به اینجا می رسید که کار دست اهلش نیست واین کسانی که بر ورزش سیطره و حاکمیت دارند برای بودن خودشان به راحتی روی نام بزرگان و کار بلدان و استخوان خرد کرده ها وچهره های محبوب و مقبول خط می کشند. و ده ها کار دیگر هم انجام‌می دهند و طراحی می کنند و سناریو نویسی می کنند و... تا روند امور به گونه ای پیش برود که صندلی و میز ریاست آنها آسیبی نرسد.

ماجرای استیضاح؟!

سئوال می کنیم که به شما خواننده این نوشته، شما برادر یا خواهر اهل ورزش تا کنون‌و‌مثلا طی یکساله اخیر چند بار خبر استضیاح وزیر ورزش، را شنیده اید؟ باز می پرسیم سرنوشت این استضیاح هایی که قرار است صورت بگیرد به کجا کشید شد؟ چه اتفاقاتی در پشت پرده و چه مذاکرات و احتمالا معاملاتی درجلسات سری و لابی های مخفیانه صورت می گیرد که اصلا گویا از اساس بحث استیضاحی در کار نبوده است...؟! در حالی که همه - لااقل ما که رسانه ای هستیم- می دانیم‌که بوده است!!

این اسمش انتخابات است یا انتصابات؟!

باز سئوال می کنیم این چیزی که گاه وبیگاه در این و آن فدراسیون به نام انتخابات برگزار می شود کجایش شبیه انتخابات است؟ از آگاهان و اهل فن می پرسیم وجداناً اسم این خیمه شب بازی خیلی وقت ها انتخابات است یا انتصابات...؟! اسمش را می گذارند انتخابات حال آنکه انتصابات است! با این منظور که اولا دمکرات بودن وسعه صدر بالای خودمان را ثابت کرده باشند و ثانیا فردا وقتی کار پیش نرفت تمام تقصیرات را گردن فرد منتصب که در اکثر اوقات نقش" مترسک" را بازی می کند بیندازند وخود را تبرئه نمایند و به عمر مدیریتی بیفزایند و...الخ!

اساسنامه ها ، گلوگاه بسیاری از انحرافات ورزش!

از این‌گونه سئوالات در ورزش ما و در باره عملکرد بعضی از کسانی که به عنوان مدیر بر آن چنگ انداخته اند فراوان است که پیش از این به بعضی از آنها پرداخته ودر آینده اگر نفسی باقی باشد به بعضی دیگر می پردازیم. امروز برای نمونه به این موضوع سئوال می پردازیم که چرا چهره های ورزشی کنار هستند و سازوکار انتخابات را طوری ترتیب داده اند که اینگونه افراد اگر هم بخواهند نمی توانند نقشی در عرصه مدیریتی ورزش بازی کنند؟ راستی یک سئوال دیگر که‌ مکمل این بحث ماست: جریان این اساسنامه ها چیست؟ اساسنامه هایی که طوری تنظیم می شوند که مدیریت ورزش در هرحال در انحصار جریان غیر ورزشی یا حتی ضد ورزشی باشد؟ اساسنامه هایی که به درستی معلوم نیست به دست چه کسانی تنظیم می شوند؟ اساسنامه هایی که در واقع گلوگاه و سرپیچ انحراف ورزش از مسیر درست و عدول آن از اصل شایسته سالاری هستند؟اساسنامه هایی که قبل از تصویب حالت محرمانه و سری دارد و در این میان ظاهرا نامحرمترین هم کارشناسان واهالی فن در ورزش هستند و هرگز برای اظهار نظر در اختیار اینان قرار نمی گیرند؟چرا این اساسنامه ها چه در باره فدراسیون فوتبال و چه در باره کمیته المپیک و چه در باره سایر فدراسیون ها به گونه ای تنظیم وتصویب می شوند که چهره های صاحب نام ورزش اصلا اجازه شرکت در " انتخابات"!! را ندارند چه رسد به اینکه انتخاب شوند!؟

پای منافع شخصی درمیان است نه سرنوشت ورزش

پاسخ این سئوالات و نظایر آن هر چه باشد حتما این نیست که: چون پای مصالح ورزش در میان است! بلکه حتما این است که متاسفانه در ورزش ما در غالب اوقات از جمله حالا دیدگاهی حکومت می کند که ورزش را در خدمت منافع و اهداف خود می خواهد و... برای این کار دست به هر کاری می زند و مهمترین این کارها هم جلوگیری از حضور و حاکمیت دیدگاهی است که ورزش را در خدمت جامعه، جوانان و منافع ملی می خواهد...انشاالله این بحث ادامه خواهد داشت.

تماس یک خواننده

در یکی از روزهای اول هفته گذشته خواننده ای ‌گرامی وقدیمی با مخلص تماس گرفت و ضمن ابراز گلایه از اینکه مجله در سطح شهر سخت گیر می آید و خلاصه فکری به حال این مشکل و خوانندگانی مثل ایشان که سال هاست خواننده مجله هستند و هر صبح شنبه باید مجله را در اختیار داشته باشند، بشود و... از مواضع اخیر کیهان ورزشی و پرداختن به مسائل جدی ورزش رضایت خود را اعلام کرد و در خواست داشت این نوع مطالب و موضع گیری ها کماکان ادامه داشته باشد. ایشان در پایان از اینکه با شروع لیگ و هیاهوی رقابت های فوتبال بحث های اصلی و اساسی ورزش فراموش و در گردوغبار ناشی از هیجان مسابقات و برد وباخت هاو.... گم شود و هوش و حواس رسانه ها هم به آن سمت جلب شوداظهار نگرانی می کرد واز ما می خواست لااقل کیهان ورزشی در امواج پرتلاطم فوتبال و لیگ و... غافل و غرق نشود. از ایشان تشکر کرده و دقایقی هم به عنوان توضیح نکاتی راخدمت این خواننده فهیم و محترم- که بی تعارف این مجله و کارکنانش به داشتن آنها به خود افتخار و احساس دلگرمی می کند- عرض کردیم.حالا اینجا کمی مفصل تر از یک مکالمه تلفنی آن هم در وقت کاری و اداری، همان توضیحات را خدمت مخاطبان عزیز مجله عرض می کنیم.

روال همیشگی این مجله

خوانندگان عزیزی که سنی ازشان گذشته و سال هاست خواننده این مجله قدیمی هستند تصدیق می کنند که از دیرباز وهمیشه یکی از دغدغه ها و سروکارهای اصلی این مجله پرداختن به موضوعات اساسی و مهم ورزش بوده است و همواره در کنار توجه و انعکاس اخبار و رویدادهای مهم ورزش در عرصه ملی و بین المللی سعی کرده است از مسائل مهمتر و بنیانی تر ورزش غافل نباشد و ذائقه مخاطب خود را نیز به مسائل گذرا عادت ندهد. خوشبختانه این روال تا به امروز کم وبیش ادامه داشته و‌جزو سیاست های اصلی این مجله به حساب می آید. خدمت آن خواننده محترم هم عرض کردیم ‌که آنچه از محتویات و موضع گیری های اخیر مجله که مورد توجه ایشان و بعضی از دوستان دیگررقرار گرفته تقریبا حرف های همیشگی این مجله قدیمی بوده است منتهی همواره در هیاهوی مسابقات و روزمرگی ها و برد وباخت ها ومسائل سطحی و حاشیه های سرگرم کننده و بعضا جذاب و بالاخره درگیری های زرگری و حیدری - نعمتی و آبی و قرمز گم می شد و صدای این مجله مثل صدای خیلی های دیگر که مسائل اساسی و مشکلات ساختاری آن را فریاد می کردند و می کنند به گوش کسی نمی رسید و ...

ورزش بازنده همیشگی

در این میان البته بازنده ورزش بود و برنده آنهایی که کم‌کاری ها و غلط کاری ها و سوء استفاده ها ی خود از ورزش و...را در پوشش این هیاهو و شلوغکاری ها و...‌پنهان می کردند و بر آن ماله می کشیدند.

تعطیلی و توقف مسابقات مختلف ورزشی خاصه مسابقات فوتبال در دسته های مختلف هر چند اتفاق جالبی نیست آن هم وقتی که دلیل آن شیوع یک بیماری فراگیر و سمج و خطرناک باشد اما ناخواسته فرصتی را ایجاد کرد تا بعضی از حرف های اساسی ورزش از سوی رسانه های مختلف ورزشی مطرح و بیش از گذشته مورد توجه اهالی ورزش قرار بگیرد. مثلا ماجرای شکایاتی که از فوتبال ایران در مجامع جهانی ودادگاه های بین المللی انجام و تقریبا در همه موارد هم حکم به نفع شاکیان صادر می شود.

افشاگری و شکایت وزیر

در این باره افشاگری هایی از سوی بعضی از مدیران فوتبالی صورت گرفت و در آنها به موضوع عمدی بودن این ماجرا ونقش شارلاتان های حقوقدان نما و... پرداخته شد و... ودر این باره حتی وزیر ورزش که مثل سایر اسلاف خود غرق در روزمرگی ها و مشغولیت ها ی شخصی و جناحی است و زیاد کاری به مسائل حیاتی و اساسی ورزش ندارد! احساس مسئولیت کرد و نامه ای به وزیر محترم اطلاعات نوشت و از ایشان و تشکیلات مهم‌تحت نظرش خواست در باره دلالی مخرب و افسار پاره کرده که با عملکرد منفعت طلبانه اش به فوتبال ایران ضربه می زند وارد عمل شود و وزارت ورزش را کمک کند و...

پرونده ویلموتس یا قرارداد ترکمانچای

یا ماجرای پرونده ویلموتس و قرارداد عجیب و غریبی که بعضی آن را به قرارداد ننگین و ذلت بار" ترکمانچای" که در اوایل قاجاریه با روس ها منعقد شد، تشبیه می کردند! توجه علاقمندان به ورزش را سخت به خود جلب کرد و رسانه ها ی مختلف مکتوب و صداو سیمایی هم به آن حسابی پرداختند و... تا آنجا که تلویزیون در یکی از برنامه های پر مخاطبش دو هفته پیاپی را به این موضوع اختصاص دادو... در حالی که مثلا اگر شرایط عادی و مسابقات بر پا بود احتمالا آن دو برنامه هم به روال شناخته شده به این موضوع اختصاص پیدا می کرد که فلان توپ‌ آفساید بود یا نبود؟ روی صحنه دقیقه فلان آیا کمک داور به درستی پرچم زدیا خیر...؟ تعویض مربی تیم فلان در دقیقه بهمان‌چقدر کارساز بود ودر نتیجه بازی به چه میزان تاثیر داشت و...؟ خلاصه از این گونه بحث ها وسئوالاتی که نتیجه و جوابش هرچه باشد مشکلی از مشکلات عدیده و ریشه ای این فوتبال نگون بخت را حل نمی کندو...

کلاه گشاد جریان ضد ورزش بر سر اهل ورزش

در هر حال ما که به روال شناخته شده خود سعی می کنیم ضمن توجه به مسائل روزمره و انعکاس و تحلیل رویدادهای ورزشی ، کماکان نسبت به اصل ورزش و بازی هایی که افراد و باندهای بیگانه با ورزش اما مسلط بر کار وبار ورزش بر سر آن در می آورند و معامله های غیر ورزشی که صاحبان تفکر" اصالت منافع شخصی" بر سر این امر وپدیده در جای خود مهم ورزش صورت می دهند حساس باشیم به قدر فهم و تشخیص خود در این باره به صراحت وبدون مصلحت اندیشی های کاسبکارانه بنویسیم ودر باره کلاه های گشادی که این جریانات ضد ورزش و سوءاستفاده چی با استفاده از هیاهوی لیگ و مدال و المپیک و جام‌جهانی و... بر سر ورزش و ورزشی ها می گذارند هشدار دهیم و افشاگری کنیم و توجه مسئولان خدمتگزار و درستکار و همچنین اهالی محترم ورزش را به آن جلب نماییم.

هوشیاری همگانی

امیدواریم اهالی ورزش به ویژه آنها که در این حوزه نقش روشنگری و وظیفه آگاهی بخشی دارند ‌و صاحب سخن و قلم هستند به رسالت خود در حد توان عمل نمایند و خواسته و ناخواسته، هدف کسانی را که می خواهند در هیاهوی برد وباخت و اتفاقات زود‌گذر خودرا پنهان کنند و در سایه و با سپر همین اتفاقات و هو جنجال کر کننده، علاقمندان را غافل و نگاه ها را به سمت مسائل فرعی وبحث های انحرافی بکشانند و خود شان را ببندند و به اهداف خود خواهانه خود برسند، متحقق نسازند.

جام جهانی و مدال المپیکی مهم است اما...!

کلام اخر اینکه : بدیهی است مسابقه و برد وباخت و لیگ و قهرمانی و صعود به جام جهانی و کسب مدال المپیک و... همه و همه بسیار مهم و انگیزه بخش هستند و اما باید مراقب باشیم در ورزشی که خیلی جاها دست اهلش نیست و گرفتار سلطه فرصت طلبان سیاسی یا شارلاتان های اقتصادی یا عاشقان قدرت و مواهب مدیریتی و...است، با این حرف ها و موضوعات ،اصل ورزش و اهالی ورزش ملعبه نشوند و ... همه‌عرض و دغدغه ما این است وفکر می کنیم حرف و‌نگرانی بسیاری از اهالی فکور و صاحب تحلیل ورزش هم همین باشد... 

نویسنده: محمدسعید مدنی