پنجشنبه سی ام فروردین ماه

حمایت از همکار در پناه قدرت رسانه ای

جرقه زمانی زده شد که یک داور خانم از جمع والیبالی که ارتباطی با خانواده اصغر فیض آبادی دارد نامه دختر این همکار مظلوم و محجوب را به دفتر البرز ورزشی ارسال کرد و از آن تاریخ توجهات نسبت به این خبرنگار فراموش شده فزونی گرفت در صورتی که 14 سال از بیماری سخت فیض آبادی می گذشت و او حتی خانه پدری اش را در تهران فروخت و به یکی از روستاهای آمل نقل مکان کرد.

ابتدا تنی چند از خبرنگاران و پیشکسوتان آملی پیشقدم شدند و نشر خبر این بیماری سراسری شد، فریدون آسرایی خواننده فوتبالیست اعلام حمایت کرد، دکتر احمدی رئیس انجمن ورزشی نویسان و معاون فرهنگی وزیر ورزش پس از مذاکره با وزارت بهداشت، مقدمات پرداخت هزینه بیمارستانی اصغرآقا (بیمارستان رسول اکرم) را فراهم ساخت و این قدرت همبستگی است، قوتی که در قلم و رسانه است محکمترین قدرتهاست و خدا کند احساس مسوولیت و نوعدوستی بیشتر و بیشتر در جامعه ایرانی ترویج پیدا کند و وظیفه خبرنگاران نویسندگی در این پیوند سترگ می نمایند، در این بین کمیته ملی المپیک که به پیشکسوتان توجه ویژه ای دارد و نیز باشگاه استقلال که اصغر فیض آبادی سالها در نشریات این باشگاه قلم زده می توانند آستین کمک بالا بزنند و انجمن ورزشی نویسان هم می تواند با انتخاب شماره حسابی از اعضا و کل خبرنگاران سراسر کشور درخواست کند که هر فردی به فراخورها که مبلغی را به این شماره واریز کنند و ما در خبرگزاری البرز ورزشی نیز آمادگی همکاری همه جانبه را داریم. چه عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار... پهلوانی در روزگار انسان های سنگ شده دنبال آدم معصوم نگردیم، معصومین فقط ائمه اطهار بوده اند، اما می توانیم با حمایت از اقداماتی پراکنده ای که قهرمانان ورزشی ما انجام داده اند از زلزله بم و سرپل ذهاب گرفته تا این روزها که تنی چند پهلوان مسلک به نقاط محروم سیستان و بلوچستان شتافته اند. فرهنگ پهلوانی و انساندوستی را رواج دهیم، دنبال این قضیه نرویم که مثلا فلان ورزشکار با پاچیرو به مناطق محروم رفته یا پیکان و ژیان، به نفس کار اهمیت داده و با تشویق های خود روحیات نوعدوستی را گسترش بدهیم که در روزگار آدمهای سنگ شده، جامعه ما به ویژه مناطق مرزی مانند سیستان و بلوچستان و کردستان عزیز به شدت به آن نیازمندند، کرونا به ما انسانها آموخته است که زمین دیگر تاب بی مبالاتی و بی توجهی را ندارد. محبت کنیم تا خداوند هم به ما رحم نماید. نامه یک همکار دیگر... مرا ببخش که می خواهم عاجزانه در مورد تو سخن بگویم....اما بگذار ترا مخاطب قرار دهم وسوگمندانه برای نویسندگی در این کشور پرچم عدالتخواهی برافراشته کنم. بسیارسخت است که در مورد تو سخن گفتن که این آخر و عاقبت خبرنگاری ورزشی بی پشتوانه این سرزمین است که نویسنده اش برای همگان حرص و جوش می خورد وبا یک [کلمه] ویک [جمله] ویک [تیتر] زندگی فردی را ازاین رو به آن رو می کند وبرای همگان سکوی پرتاب می سازدولی خودش در حسرت کمترین حق وحقوق می سوزد. دراین وادی نمی دانم در دوران تنگدستی خبرنگاران ورزشی، کدام ارگان ونهادی خود را مسئو‌ل می پندارد؟ آیا در دوران تنگدستی کسی هست یاری رسان دردمندی نویسندگان ورزشی شود؟ اصغر جان تراتنها نخواهیم گذاشت و حداقل می توانم در مورد نیازهای تو قلمی را به حرکت درآورم. واز کسانی که برایت آستین همت بالا خواهند زد ، تشکر و قدردانی کنم. جناب فریدون آسرایی عزیز از اینکه همتی وحرکتی برا ی[ اصغر ]انجام دادی شما را ستایش می کنم....آفرین بر شما.....سپاس ازشما.... یاران عزیزم صدا نیازمندی خانواده [اصغر] را بلندتر ورساتر کنیدتا آنها که می توانند برای او گامی بردارند. این نوشته همکار قدیمی ما در مجله کیهان ورزشی سیف الله ترابی در همدری با اصغرفیض آبادی است. نویسنده: رضا اسماعیلی  width=