جمعه سی و یکم فروردین ماه

صداقت گمشده فوتبال ما!

مدیران و مربیان باشگاهی و دست اندرکاران فوتبال هرگاه به بن بست می خورند، یا گره به کارشان می افتد،به فوریت رسانه ها را متهم می کنند و از پذیرش خبط و خطای خود می گریزند.

خدا پرویز خان زاهدی معلم اولیه ما در کار خبرنگاری را رحمت کند که سی و اندی سال پیش می گفت برای مصاحبه با مسئولان و دست اندرکاران فوتبال ،حتما از ضبط صوت استفاده کنید تا راه فرار را برای طرف مقابل ببندید و... امروز که فضا کاملا عوض شده و استفاده از امکانات گسترش یافته است، اما باز هم شاهد افزایش تنش در جامعه ورزش ،به ویژه در بخش رسانه ها هستیم. مربی ،بازیکن و مسئول در کنار هفت هشت خبرنگاری که صدا و تصویر او ضبط را می کنند ،بلافاصله پس از انتشار مصاحبه -همه چیز را انکار کرده و با تکذیب حرفهای رد و بدل شده ،آن را به سخره می گیرد. بارها دیده ایم که یک مربی در کنار زمین به همراه دستیارانش با یک تصمیم داور جنجال به پا می کند.حتی با لب خوانی می توان فهمید که چه کلماتی نثار طرف مقابل کرده است. همین مربی در مصاحبه با همکاران رسانه،طفره می رود و این چالش را مولود تفکرات خبرنگاران می داند! در یورش همه جانبه کرونا،چند تیم آمار مثبت آزمایش های اولیه بازیکنانشان را بالا بردند تا بازی را به عقب بیاندازند و.. چند ماه پیش هم همین روش را سپاهان در برابر پرسپولیس در اصفهان به کار گرفت. همه فهمیدندکه میزبان برای بازی نکردن،متوسل به ابزار پشت صحنه شده است. در آن واقعه موضوع مثل روز روشن برای همگان اثبات شد که سپاهان اراده بازی ندارد،اما کادر باشگاه به هیچ شکل زیر بار نرفت! در چند روز گذشته شاهد استعفای مربیان در چند تیم لیگ برتر و لیگ یک هستیم(طرف هنوز جوهر استعفای کتبی اش خشک نشده که سر از تیم دیگر در می آورد). عجیب تر اینکه در متن استعفا ،مشکلات خانوادگی ،بیماری و ..غیره ذکر ،اما با عوض کردن باشگاه ،به یک باره این مشکلات رفع و رجوع می شود. باید پرسید مربی که به وضوح راستی و صداقت را زیر پا می گذارد چگونه از بازیکن تیم خود می خواهد ، در برابر باشگاه و پیراهن آن احساس مسئولیت داشته باشد؟ در این راستا به قدری بد آموزی کردیم که اسکوچیچ هم از مربیان ما به غلط الگو گرفت. او هم‌بیماری قلبی را بهانه کرد تا از نفت آبادان جدا شود.اما به مجرد اینکه پیشنهاد مربیگری تیم ملی به او داده شد،به فوریت بیماری او بهبود یافت و...! در امور مدیریتی هم شاهد این بلبشو و بی صداقتی هستیم. امروز مدیر باشگاه با قاطعیت از مربی تیم خود حمایت و آن را رسانه ای میکند،اما همزمان با چند مربی دیگر برای قبول مسئولیت وارد مذاکره شده است! تکرار این وقایع گزنده و تلخ از کم رنگ شدن مسائل اخلاقی و ارزشی در فوتبال حکایت می کند که بی صداقتی را فزونی بخشیده است. شوربختانه باید به این نکته اساسی اشاره کنیم که از دیرباز مشکلات فوتبال را متوجه تماشاگرنماها می کردیم و حوادث فوتبالی را به گردن هواداران و حاشیه سازی رسانه ها می کردیم. امروز که مسابقات در ورزشگاههای خالی برگزار می شود،باید بپذیریم که در حال حاضر فوتبال ما از حضور مربی نماها،مدیرنماها و بازیکن نماها هم رنج بسیار می برد! آنها که با رفتار ناشایست خود،ارزشهای اخلاقی و انسانی را زیر پا می گذارند و راه ناصواب را بر می گزینند.در این گیرودار طیفی از رسانه ها هم با آنها همراهی میکنند و با قلم خود و ارتباطات رسانه ای به این تفکر دامن‌می زنند. باید فوتبال را از این ورطه نجات داد. رهایی از این چاه ویل تنها با‌ راستی ،درستی و صداقت میسر می شود و هر اهرم‌ دیگر ما را از هدف نهایی که همانا صلاح فوتبال است دور و دورتر می کند.