جمعه دهم فروردین ماه
چند پرده از فوتبال

اشتباه نکنیم؛ با این روند نمی شود!

پرده اول: روزی که زمزمه بازگشت مجدد کی روش به فوتبال ایران مطرح شد، نوشتیم نیاز کنونی فوتبال ما کی روش نیست.

اما کجا بود گوش شنوا؟ با کی روش در جام جهانی به کجا رسیدیم که اگر کنار تیم ملی یک مربی ایرانی و یا همان اسکوچیچ قرار داشت از شرایط کنونی بدتر دیده نمی شدیم. نه تیم جوان داشتیم که بگوییم آینده نگری صورت گرفت و نه نتایج شایسته ای به دست آمد که به آن ببالیم.

پرده دوم: تیم ملی فوتبال ژاپن با مربی بومی در جام جهانی ظاهر شد. همین ژاپن حدود ۳۰ سال پیش نزدیک به ۱۰۰ فوتبالیست جوان و نوجوان خود را به مدت یکسال روانه آکادمی فوتبال برزیل کرده بود.

در آن مقطع بحث زیر ساخت ها مطرح بود، آن نوجوانان و جوانان دیروز، امروز به مربیان برتر وطنی در ژاپن تبدیل شده اند، فوتبال ژاپن به خود کفایی رسیده و نیازی به تغییرات شبانه و لحظه به لحظه مربیان در سطح تیم های ملی ندارد. ژاپنی ها در تمام سطوح تیم های ملی شان از مربیانی داخلی خود سود می برند، اما در فوتبال ما چنین اتفاقی تحت عنوان توجه به زیر ساخت ها وجود دارد؟ تیم امید، بعد از کناره گیری مهدوی کیا اکنون چه شرایطی دارد؟ آیا در حال حاضر چنین تیمی که می خواهیم در المپیک پاریس دیده شویم وجود دارد؟

بحث بود و نبود و ماندن و نماندن کی روش نیست، بحث این است که با حضور طولانی مدت کی روش در فوتبال ایران چه تحولی، و چه اتفاق خاصی صورت گرفته است؟ تراژدی کی روش در فوتبالا و حتی در سطح جهان نخ نما شده است، در جام جهانی، تیم ایران یکبار بازیکنان به میل خودشان ظاهر شدند(مقابل ولز) و دوبار با تفکرات کی روش، در آن یکبار نوع بازی و نتیجه به دست آمده چنان رقم خورد که دنیا ما را ستود، اما در آن دو بازی که سیستم کی روشی گریبانگیرمان شد، نگاه اهالی فوتبال دنیا را از ما برگرداند. تا کی باید در این فاز باقی بمانیم. بدون تردید ادامه این روش دیر یا زود فوتبال ما از جمع مدعیان فوتبال آسیا دور خواهد کرد.

نویسنده: اکبر عزیزی