پنجشنبه نهم فروردین ماه

عجایب ورزش ما...

در ایام تلخ کرونایی انتظار همدلی بیشتر خواسته ای ملی و اجتماعی است، طلاش ما و اکثریت مردم کشورمان هم بر همین منوال است اما گاهی یکه تازی هایی می بینیم که بوی خوش همدلی را زایل می سازد.

1-این روزها که بسیاری از مردم به ویژه نسل جوان از عوارض بیکاری رنج می برند، کارگران در گرمای کشنده جنوب انتظار دستمزد و حقوق معوقه خودشان را می کشند، بدیهی است که همه یکرنگ باشیم و میان شعله یک درد بسوزیم، دوران تحریم است و دوران ابتلای ویروس هزار چهره کرونا، پس باید دست به دست هم بدهیم تا از این وضعیت خارج شویمو از افراط و تفریط دوری جوییم اما گاهی اخباری در حومه ورزش به گوش ما می رسد که جزو عجایب است اینکه فلان شخص وزارت ورزش سوای کار سازمانی اش راهی فلان فدراسیون می شود تا بهمان پُست را هم اشغال کند و کمک هزینه (!) هم بگیرد؟ نمونه ها کم نیستند، اگر چشم های بینایی باشند می توانند اینگونه افراد و اشخاص را در حومه تشکیلات فدراسیونهای ورزشی ببینند، حق همه است که از درآمدهای ملی سهمی ببرند اما درست نیست که به قول معروف  یکجا گریه - یکجا خنده باشد، مسوولان از جمله مدیران ورزش در قبال صدها و هزارات جوان تحصیلکرده و ... ورزشکار مسوول هستند که فضا را برای خدمت خیل مشتاقان کار و خدمت و تقسیم منابع مساعد سازند، هرچند با حال و روز کنونی خیلی امیدی به سر و سامان بخشیدن این قضایای تکراری نداریم اما می نویسیم چون هستیم! سرمشق مربیان جوان 2-داستان مربیگری یحیی گل محمدی می تواند سرمشقی برای مربیان جوانی باشد که دایم از این شاخه به آن شاخه می پرند و به خاطر مشتی پول اصلا به وجهه ملی و اجتماعی خود نمی اندیشند یحیی اما حساب شده و منطقی این مسیر سخت را پیمود و بعد از نفت در ذوب آهن گل کرد و برای اصفهان سهمیه آسیایی گرفت و آنگاه که به پرسپولیس نقل مکان کرد، راه کالدرون را ادامه داد و آموزه هایی را که برانکو آموخته بود عجین مدیریت ذاتی خود کرد. یحیی اینک با پرسپولیس به یک سمبل تبدیل شده است و این راه را اگر مربیان جوان ما مثل پاشازاده، سهراب بختیاری، فرهاد مجیدی و... طی کنند دیگر دل فوتبال از بابت کمبود مربیان قابل اتکاء نخواهد لرزید، مربیان ما باید خوب عمل کنند، خوب حرف بزنند و خوب زندگی کنند تا سرمشق و الگو باشند و پایدار بمانند. نویسنده: رضا اسماعیلی