جمعه سی و یکم فروردین ماه

فوتبالی که هیچ شباهتی با اصول حرفه ای ندارد!

هیچ چیز فوتبال ما به فوتبال حرفه ای شباهت ندارد ،ما داعیه لیگ حرفه ای داریم ،اما عمده اقدامات ما از جمله مصاحبه گریزی مربیان ، بی توجهی به مخاطب ودعوا و مرافعه کادر مربیان و ذخیره ها در کنار زمین خلاف این ادعا را ثابت می کند.

ما هنوز با الفبای فوتبال حرفه ای بیگانه ایم. در همین فوتبال نیم بند لیگ برتر،صد عیب و نقص می توان یافت. مدیران و مربیان و دست اندرکاران تیمهای باشگاهی که به مجریان فدراسیون و سازمان لیگ ایراد می گیرند و به همه چیز و همه کس با دید منتقدانه می نگرند،آیا خود از این عیب و ایراد بری می باشند؟ متاسفانه دعوا،جنجال آفرینی و مرافعه در زمین،اولویت اغلب تیمها است .بعضی ها میدان مسابقه فوتبال را با رینگ بوکس و رقابتهای رزمی اشتباه گرفته اند. در کنار زمین هم مربیان به جای هدایت درست و راهنمایی های فنی بازیکنانشان غالبا در پی هیاهو و جنجال هستند. گاه با اعلام یک خطا از سوی داور ،به یک باره همهمه ای بر پا می شود.مربی از کنار زمین سینه چاک می کند.نیمکت ذخیره ها هم زمین و زمان را به هم می دوزند. بازیکن جوان حرمت بزرگتر را نگه نمی دارد.بزرگتر هم جایگاه خود را نمی شناسد! در این میان رعایت اخلاق ورزشی و محیط پاک فوتبال به هیچ انگاشته شده و حرمت ها لگد،مال می شود. مهم‌بدست آوردن پیروزی و نتیجه گرایی است؟ تاسف آور است وقتی می شنویم بازیکنی ادعا می کند مربی تیمش توصیه به مصرف داروی غیرمجاز داشته است! یا فلان‌مربی ادعا می کند برای شرط بندی و ...با او و تعدادی از بازیکنانش تماس داشته اند تا با آنها همکاری کنند. اگر نگاهی به تغییرات متعدد مربیان در لیگ برتر داشته باشیم بخوبی در می یابیم که جایگاه مربیان تا چه حد متزلزل است؟ در آن سوی میدان هم مربی به جای سازماندهی و کار زیر بنایی اصولی و درست در باشگاه طرف قرار داد به دنبال حفظ جایگاه خود ولو با توسل و تمسک به اهرم های غیر حرفه ای می باشد. به همین دلیل شاهد هستیم‌که یک مربی ناهار در خدمت یک مدیر است و شام را با مدیر باشگاه دیگری صرف می کند! در این گیرودار چگونه می توان انتظار داشت،بازیکن جوان از مربی الگو بگیرد؟ این فکر و ایده غلط قطعا آثار منفی برجای گذاشته و راه نادرستی فراروی بازیکن قرار می دهد. نیازی نیست نمونه های و عینی و بارز این افکار غلط را یاد آور شویم،چرا که مخاطبان فوتبالی و هواداران به خوبی با چند وچون آن آشنا هستند. از دیگر موضوعات مهمی که همواره مورد غفلت قرار گرفته و سازمان لیگ هم برخورد مناسبی با آن نداشته ،مساله عدم حضور سرمربیان تیمهای باشگاهی در کنفرانس های قبل و بعد از مسابقه است. این موضوع به یک روش اختیاری برای سرمربیان مبدل شده است. اگر فیل شان یاد هندوستان کرده باشد،قطعا قید مصاحبه را خواهند زد و دلیلی برای آن می یابند. برای مثال تاخیر پرواز بهانه خوبی برای عدم حضور در کنفرانس خبری است. بعد از مسابقه هم تمام امور در اختیار سرمربی است. اگر مربی روی نوار برد باشد و کبک او خروس بخواند،با اشتیاق در کنفرنس شرکت می کند ،اما اگر شرایط نامساعد باشد،استرس و عصبی بودن بهانه ای خوبی برای گریز از مصاحبه می باشد. این روش را در لیگ های معتبر اروپایی نمی بینیم.آنها ملزم به حضور دائمی در کنفرانس های قبل و بعد از مسابقه هستند و هیچ قید و بندی را هم نمی پذیرند! متاسفانه در لیگ ما همه چیز سلیقه ای است و غیر متعارف. فرهاد مجیدی ماههای متمادی است در کنفرانس ها شرکت نمی کند. قلعه نوعی هم غالبا از این رویه‌تبعیت می کندو خیلی اهل حضور در کنفرانس های خبری نیست. گهگاهی هم که در نشست خبری با همکاران رسانه ای حضور می یابد،یا از اصل موضوع که همانا تحلیل شرایط مسابقه بوده خارج می شود و یا کنفرانس خبری را به محلی برای تسویه حساب با این وآن مبدل می کند. جواد نکونام،ویسی و ...چنین تفکراتی دارندو... باید به مخاطب احترام گذاشت. هوادار استقلال مشتاق است مسائل ریز و درشت و برنامه ها و اهداف تاکتیکی تیمش را از زبان سرمربی تیمش بشنود. سپاهانی ها و فولادیها هم‌همین انتظار را از قلعه نوعی و جواد نکونام دارند و قس علیهذا. وقتی با این ادبیات بیگانه می شویم و تمام‌تلاشها به قهرمانی و نتیجه خلاصه می شود،ناخواسته تمام فشار متوجه مربیان خواهد شد.یک روز قلعه نوعی به دلیل فشار عصبی روانه بیمارستان می شود و روز دیگر افاضلی و بهنام سراج سر از تخت بیمارستان در می آورند. نکاتی که در بدان اشاره شد،گوشه هایی بارز و آشکار از ضعف ها و نقصان فوتبال ما بود.برای رهایی از این قید و بند ها باید فکری نو در انداخت و فوتبال باشگاهی را با اصول اولیه حرفه ای منطبق کرد. با این اداها و اطوارها و طفره رفتن ها و ایجاد هیاهو در زمین فوتبال و متهم کردن این و آن نمی توان به آینده خوش بین بود.