جمعه سی و یکم فروردین ماه
نیم نگاه...

افسوس برای تتمه یک عشق سرکوب شده!

وقتی از ورزش خوزستان می نوشتیم همه اش توصیف و تمجید از استعدادهایی بود که ما را به یاد برزیل می انداخت کشوری با جمعیت فراوان و استعدادهای بیکران، چه روزگار شیرینی بود که رفت...

همه ورزش ایران فوتبال نیست که اگر باشد هم یکی از معادن زرخیز و پشتوانه ساز این ورزش را از یاد برده ایم براستی چه بر سر فوتبال خوزستان آمده است؟! استانی که بیش از نیم قرن نیمی از تیم های ملی را بازیکنان آفتاب خورده این خطه زیبا و پر استعداد تشکیل می دادند امروز دست نیاز به سوی بازیکنان درجه دو سه استانهای دیگر دراز کرده است به تیم های صنعت نفت، فولاد و استقلال نگاه کنید چند بچه اصیل جنوبی که در یک دستمال چند نفر دریبل بزند وجود دارد؟! چرا دیگر از این خطه منوچهر سالیا، مهراب شاهرخی، حسن نظری، علیرضا عزیزی، پرویز دهداری، برمکی، ایران پاک، رشیدی، سلیمانی و ... به فوتبال ملی کشور ما عرضه نمی شود. 


فوتبال را کنار بگذاریم امروز درد دل های یک مربی جوان و دل سوخته شنا را خوانده ایم که می گفت؛ این ورزش در استان خوزستان به یک جسد خالی تبدیل شده است چه بر سر شنای اهواز و آبادان و ماهشهر آمده است؟! از کشتی خوزستان چه بگوییم؟! دیگر از دزفول، اندیمشک و...آوای بلند امید و سازندگی به گوش نمی رسد هرچند که مربیان گوش شکسته این سامان هنوز با تتمه عشق و عاشقی دل در گروی کشتی دارند.
از بسکتبال و بوکس چه بگوییم که آنقدر بی توجهی دیده اند که دیگر همه از یاد برده اند بسکتبالیس ها و بوکسورهای آبادان و خرمشهر و.. محمد پور ها و انداوه هایی هم داشته اند. از دوومیدانی و وهاب شاهخوره چه خبر؟!


واقعا که از یاد برده ایم در ورزش استانهای ما چه می گذرد همه اش شده استقلال و پرسپولیس تازه این دو باشگاه را هم در تارهای خود باخته گرفتار کرده ایم. سوال ما از مدیر کل ورزش و جوانان خوزستان آقای حیدری است که گویا با وزیر کنونی ورزش از سازمان گردشگری بر مسند مدیریت مهمترین استان کشور نشسته است واقعا شما برای جوانان خوزستانی که نفت از جای جایش فوران می کند چه کرده اید؟!


نویسنده: رضا اسماعیلی