پنجشنبه نهم فروردین ماه

ممنوعیت تمام نشدنی دوچرخه سواری دختران ایرانی

دوچرخه سواری بانوان در ایران با محدودیت های زیادی روبروست.

دوچرخه سواری بانوان در ایران با محدودیت های زیادی روبروست. محدودیت هایی که بعضا از روی کج سلیقگی های برخی مسوولان تصمیم گیر بوجود آمده است. نگاه آماری به سرانه ورزش بانوان در ایران نشان می دهد بیش از 80 درصد خانم ها از عدم تحرک کافی برخوردارند که یکی از این عوامل تاثیر گذار در افزایش این آمار محدودیت ها در محیط های عمومی برای ورزش بانوان می باشد.

تصور کنید بانوان چه شاغل و چه خانه دار با این نوسانات بازار ارز می بایست هزینه سنگینی برای خرید دوچرخه و تجهیزات مربوطه پرداخت کنند و در نهایت هم با چراغ قرمز محدودیت های وضع شده توسط آقایان تصمیم گیرنده باید قید دوچرخه سواری را بزنند چون در مخیله افرادی که در قید و بند جامعه مردسالار بسر می برند بسیار دشوار است. متاسفانه به علت عدم فرهنگ سازی کافی در سطح جامعه کماکان دوچرخه سواری بانوان زیر سایه شوم نگاه های تبعیض جنسیتی قرار گرفته و در غم پوزیشن های روشنفکرانه برخی از مسوولان هنوز استفاده بانوان از دوچرخه به عنوان یک وسیله نقیله شهر، تفریحی و ورزشی به مرحله اجرا در نیامده است.

فشار خون ، درد مفاصل، اضطراب و بیماری های روحی و ذهنی در چند سال اخیر بانوان را دچار مشکلات عدیده ای کرده است و بسیاری از کارشناسان و پزشکان معتقدند ورزش دوچرخه سواری می تواند تاثیر قابل لمسی در سلامتی و شادابی بانوان ایفا کند. اما مشکل اینجاست که هم من و هم شما مخاطب این مطلب می دانید که تاثیرات دوچرخه سواری در ایجاد سلامتی و شادابی جامعه تا چه اندازه موثر بوده است اما این ها دلایل کافی بر قانع کردن فرد یا افرادی که موجب ممنوعیت دوچرخه سواری بانوان در سطح شهرها می شوند نخواهد بود. البته در این مورد بخصوص هیچ گونه ممنوعیت قانونی ذکر نشده و قوه قضاییه ایران صراحتا عنوان کرده دوچرخه سواری بانوان جرم محسوب نمی شود، ولی تفسیر این جمله از سوی برخی از مراجع تصمیم گیری موجب شده تا همچنان پرونده به این قطوری در راهروهای ساختمان های اداری بی نتیجه دست بدست شود.

 

اما آیا تمام مشکلات دوچرخه سواری بانوان به این کج سلیقگی های برخی مسوولان ختم می شود؟! باید پذیرفت که این محدودیت ها بیشتر از محدود ساختن بانوان، فاصله نگاه مردان و زنان را بیشتر کرده است، نگاهی که در بسیاری از موارد یکسان تلقی می شود. ما در کشورمان بانوان دوچرخه سوار زیادی داشته ایم که به رغم این محدودیت ها و تمام مشکلات به موفقیت های زیادی دست یافته اند. مساله این است که شاید اگر این محدودیت ها وجود نداشت چه بسا شاهد پیشرفت بیشتری در این زمینه بودیم.

***

تا امروز تشکل ها و کارزارهای زیادی در راستای مقابله با این عناد بی منطق به بانوان دوچرخه سوار تشکیل شد اما همانند تلاش های قبلی مثمرثمر نبود. نامه نگاری ها، پیگیری ها و حتی مصاحبه های زیادی شده ولی عملا هیچ تغییری در این نگرش وجود نداشته است. فدراسیون دوچرخه سواری، هیات های استانی و بسیاری از انجمن های درون سازمانی زیادی پیگیر این موضوع بوده اند اما مرجع قضایی هنوز واکنش دقیقی نسبت به این موضوع اتخاذ نکرده است. یعنی به رغم موضع گیری صریح قوه قضاییه ، کماکان دوچرخه سواری همگانی در بسیاری از استانهای ایران ممنوع می باشد. نمونه اش مشهد، قزوین، قم و حتی بعضا یزد و کرمان...!

در طول سالهای اخیر بسیاری از همایش ها و مسابقات دوچرخه سواری بانوان لغو شده است که عمده دلیل به نظرات مراجع شرعی استان مربوطه برمی گردد. این ناسازگاری ها عمدتا به ورزش همگانی ختم نمی شود و در بسیاری از مواقع موجب شده تا ورزشکاران حرفه ای دوچرخه سواری نیز در طول مسیر تمرین و یا مسابقه با مشکلات زیادی مواجه شوند. تیکه پرانی های افراد مزاحم، عدم احترام رانندگان به حقوق دوچرخه سواران و محدودیت های تردد موجب شده تا بسیاری از ورزشکاران این رشته دچار مشکل شوند. مشکلاتی که فقط می توان در صحبت های خودمانی ورزشکاران دختر بشنویم و به علت سانسور رسانه ها و مشکلات انتشار آنها خیلی ها از آنها بی اطلاع هستند.

ما در ایران دوچرخه سواران مدال آور تنها به اندازه انگشتان یکدست داریم. سمیه یزدانی و فرانک پرتوآذر تنها مدال آوران دوچرخه سواری ایران در عرصه های بین المللی هستند و این دو بانوی مستعد و پرافتخار با همه این محدودیت ها و مشکلات مادی و معنوی توانسته اند صاحب مدال های نقره و برنز آسیا شوند. اما آیا چون این دو نفر توانسته اند به رغم همه مشکلا و دغدغه های موجود موفق شوند می توانند ملاک تصمیم گیرندگان ممنوعین دوچرخه سواری همگانی بانوان در سطح شهرها باشد؟هرگز...

 

نویسنده: حامد قاسمی عارف