پنجشنبه نهم فروردین ماه
زشت و زیبای لیگ باشگاه های کشور؛

غریبه ها عذر والیبالی ها را خواستند!

هفته دهم لیگ برتر والیبال باشگاه های کشور با بازی زیبای دو تیم سایپا و شهداب یزد رنگ و رویی دیگر گرفت این بازی آنقدر مهیج بود که واقعا ارزش دیدن و تحسین کردن داشت اما نکته تاسف برانگیز برخوردی بود که در جایگاه ویژه با چندی از کارشناسان خادم والیبال شده بود.

هفته دهم لیگ برتر والیبال باشگاه های کشور با بازی زیبای دو تیم سایپا و شهداب یزد رنگ و رویی دیگر گرفت این بازی آنقدر مهیج بود که واقعا ارزش دیدن و تحسین کردن داشت اما نکته تاسف برانگیز برخوردی بود که در جایگاه ویژه با چند تن از کارشناسان خادم والیبال شده بود.

 

بهانه ، حفظ فاصله اجتماعی در جایگاه بود در صورتی که همه ماسک داشتند و بجز یک مورد همه شخصیت ها یک یا دو صندلی از هم فاصله گرفته بودند اما افرادی که نمی دانیم چگونه سر از والیبال در آوردند با رفتار ناپسند خود موجب ناراحتی و رانده شدن رحمان محمدی راد بازیکن و مربی سابق تیم ملی، محمد خمسه بازیکن و مربی سابق تیم ملی، عباسعلی میرحسینی بازیکن و مربی سابق تیم ملی و مدیر عامل باشگاه شهداب، علی عروجی سرپرست سابق تیم ملی و مدرس فدراسیون، حمید حق بین داور بین المللی ، علیرضا طلوکیان مربی بین المللی و مربی تیم ملی، حاج رضا خان محمدی پیشکسوت والیبال و دو روزنامه نگار پیشکسوت والیبال شده بودند آنها را از جایگاه خارج کردند تا چهار نفر غیر والیبالی راحت کنار هم بنشینند انگار کرونا فقط این آقایان را تهدید می کرده است و عجیب اینکه همه این اتفاقات در حضور رئیس سازمان لیگ فدراسیون والیبال رخ داد ولی خب، ایشان که والیبالی ها را نمی شناسند نمی دانیم از چه کسی گلایه کنیم که مدتهاست بی حرمتی را در والیبال رواج داده اند ولی دو، سه نفر باقیمانده والیبالی هم دستمال عافیت در دست گرفته اند و از محجوب بودن خانواده شریف والیبال برای خودنمایی سوء استفاده می کنند، طفلکی کرونا (!) چه بهانه خوبی شده است تا غربت اهالی توپ و تور بیشتر عیان شود متاسفانه در این حومه هیچ کس حد و حدود خود را نمی داند.


یکی از مربیان سوپر لیگی که بازیکن تاپ تیم ملی هم بوده می گفت بعد از ماه ها پایم را به فدراسیون والیبال گذاشتم آنقدر غریبه دیدم که فکر کردم به فدراسیون کشتی رفته ام البته که به قول شاعر آبادی میخانه ز ویرانی ماست.. وقتی برخی از همکاران رسانه ای ما و دوستان روابط عمومی هم به جمع نصیحت کنندگان می پیوندند دیگر ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان! 

این بحث البته ادامه دارد.


نویسنده: جمشید حمیدی