پنجشنبه نهم فروردین ماه
خولیو ولاسکو از مارادونا می گوید؛

او یک افسانه زنده بود

ایتالیا و جهان به مارادونا احترام می گذارند و او را تحسین می کنند، ناپلی ها و ما آرژانتینی ها او را دوست داریم. همه دنیا او را ارج می نهند ، ما عزادار او هستیم.و ما هرگز تردیدی نداشته ایم که در فوتبال ، او یک بازیکن ،  فرمانده ، مشوق بخش و بهترین انسان بود .در ترکیب دشوار تیم او یک فوق ستاره و شاید مرد بی نظیری. هم تیمی ها هیچکس را به اندازه او دوست نداشتند.

ایتالیا و جهان به مارادونا احترام می گذارند و او را تحسین می کنند، ناپلی ها و ما آرژانتینی ها او را دوست داریم. همه دنیا او را ارج می نهند ، ما عزادار او هستیم.و ما هرگز تردیدی نداشته ایم که در فوتبال ، او یک بازیکن ،  فرمانده ، مشوق بخش و بهترین انسان بود .در ترکیب دشوار تیم او یک فوق ستاره و شاید مرد بی نظیری. هم تیمی ها هیچکس را به اندازه او دوست نداشتند.

او همیشه یکی از ما بوده است. می توانید او را حالی که دمپایی به پا داشت در یک مهمانی تصور کنید که برای قراری ارتباط  با شخصی ، با خنده ، رقص یا آواز به سراغ او می رفت .وقت اش رسیده بود که خداوند او را فراخواند.او هم دارای احساسات و نقایص انسانی بود . او یک افسانه زنده بود که دیگر نیست.حیف!
 
 
شبیه واسکو بود
 
شکل ظاهری دیگو مرا به یاد واسکو روسی  Vasco Rossi(خواننده و آهنگساز ایتالیایی)می اندازد که موفق شد بزرگترین کنسرت در تاریخ اروپا را در شهر(مودنا) که ۱۲۰ هزار نفر در آن سکونت دارند برگزار کند.معتقدم علیرغم وجود جبنه های ناسازگاری ، سادگی ، پیچیدگی ، خطا و پیروزی مردم با یک بیت شعر، با یک آهنگ   با همدیگر هویت می یابند و این در زندگی یک رمز و راز است.مارادونا افراد را شناسایی میکرد، خصوصاً افرادی را که بیشتر در سختی هستند.مورد خاصی این است که چگونه می توان این پدیده جهانی را  درک کرد؟ می دانم که تنها نمی توان از منطق استفاده کرد.او همیشه می گفت نمی خواهد برای کسی الگو باشد ، چیزی که می خواست این بود که مانند دیگران باشد.
اوشرایط خاصی داشت ،اما هرگز شکایتی نکرد به دنبال بهانه نبود. هزینه گناهان خود را به صورت نقدی پرداخت کرد. حتی نه به خاطر اعتیادش به کوکائین. در هر حال ، از خودم میپرسم: ارزش های خاص امروز چقدر ارزش دارند؟ او در مقابل  اشتباه هم تیمی خود هرگز شکایت نکرد ،لبخند هم نزد وقتی که مجبور بود شخصی را اصلاح کند ، به خصوص اگر این شخص جوان بود منتظر میماند تا رختکن خلوت شود ، همانطور که فرارا ( Ciro Ferrara مدافع قبلی تیم یوونتوس و ناپولی است) می گوید.او نه تنها هرگز از خطا ها شکایت نکرده بلکه بسیاری از آنها را هم تحمل کرده است. او همیشه از هم تیمی هایش دفاع کرده است. 
 
او همیشه آنان را قوی ترین به حساب می آورد و این باعث می شد که آنها بهترین احساس را داشته باشند.گاهی پیش می آمد که او  در سر تمرین دیر حاضر می شد ، اما همیشه بازی می کرد حتی اگر آسیب دیده یا بیمار بود.
 
او به دلیل اعتیاد مشروط شد اما هرگز به دلیل بی انگیزگی مشروط نشد. او کار خود را هرگز نه با ضعف بلکه با قدرت انجام داد.او حرف های را می گفت که بسیاری از ما می خواستیم بگوییم. ما به آنها فکر کردیم و به عواقب آن اندیشیدیم.اما او اندازه گیری نکرد ، عمل کرد. از طرف دوست دوران كودكي و مدير قابل اعتماد خود به او  خيانت شد. اما او همچنان به مردم اعتقاد داشت.او هم در ناپل و هم در آرژانتین یک فرمانده بود. مردم کشورش او را دوست داشتند ، احساس مردم این بود که این بزرگ مرد هم آنها را دوست دارد. او احساس می کرد از طرف مردم درک می شود ولی قضاوت نمی شود.
 
درک پدیده مارادونا در آرژانتین و ناپل آسان نیست .اگر فرد نتواند خود را در کنار کسانی که در حومه شهر زندگی می کنند ،  احیانا فقیر هستند، یا  از  تحصیلات کمتری برخوردارند قرار دهد و یا گاهی با آنها با بدرفتاری نماید و با توهین و شاید ترحم رفتار کند کار مشکلی است.مارادونا  خصلت انتقام جویی و غرور نداشت و یک فرمانده بود.
درک مارادونا بدون دانستن واقعیتی که از آن آغاز شده امکان پذیر نیست. او هم از خانواده هایی بود که در محله های فقیرنشین بوینس آیرس زندگی می کنند. مدیریت تمام تغییرات سرگیجه آور است  ، خیلی ها می خواستند از او استفاده و به ثروت ، شهرت برسند .او بدون اینکه از هویت و ریشه خود دست بکشد ، به بهترین شکل ممکن زندگی را مدیریت کرد.بارها از خودم پرسیده ام: اگر من به جای این که در خانواده ای متوسط   در لا پلاتا متولد شده ام در ویلا فیوریتو Villa Fiorito ( مارادونا در خانواده فقیری متولد و دوران کودکی را در این شهر  گذرانده) به دنیا می آمدم ، آیا می توانستم زندگی ام را بهتر مدیریت کنم؟ تحسین من از دیگو نیز از همین جا ناشی می شود.
درباره هوش او در مورد فوتبال هم کم گفته شده است. هیچ کس بدون هوشمندی خاص نمی توانست  این همه بازی را اداره کند. در جام جهانی ۸۶ دیه گو به تیم انگلیس دو تا گل زد. دو گل معروفی که برای همه ما آرژانتینی ها معنای خاصی داشت. آنهایی که با تاریخ آرژانتین آشنا نیستند ، نمی توانند این امر را به طور کامل درک کنند.پس از کسب استقلال ، آرژانتین با تمام شرایط نامساعد مدتها مورد استعمار اقتصادی انگلیس بود.
د ذکر شود که چهار سال قبل از جام جهانی ،جنگ مالویناس Malvinas  ( جنگ جزایر فالکلند  سال ۱۹۸۲)حادث شد ، جنگی پوچ که تاچر و دیکتاتوری نظامی ژنرال گالتیری   Gualtieri ( لئوپولدو گالتیری یک سیاست‌مدار اهل آرژانتین بود. او یک ژنرال آرژانتینی بود دوران او آخرین دیکتاتوری نظامی این کشور بود )مسئول آن بودند. این جنگ برای همه ما آرژانتینی ها معنای خاصی داشتند. افرادی که با تاریخ آرژانتین آشنا نیستند ، نمی توانند آن را به طور کامل درک کنند.
 
 
مالویناس
 
من شخصاً هرگز از آن حمایت نکرده ام ، گرچه معتقد هستم که مالوینا آرژانتینی هستند. صدها کودک به دست انگلیسی ها جان خود را از دست دادند. و 4 سال بعددر مسابقه با انگلیس ، ما با 2 گل مارادونا برنده شدیم: یک گل فریبکارانه و دیگری بهترین گل تاریخ. ( دیگو مارادونا جلوی دروازه انگلستان یک پاس هوایی را با دست وارد دروازه این تیم کرد. داور این خطا را ندید و در نتیجه این گل آرژانتین محسوب شد. بعدها مارادونا به خبرنگاران گفت که در آن مسابقه «دست خدا» به یاری او آمده بود. آرژانتین با گل دوم مارادونا که از زیباترین گل‌های تاریخ جام جهانی است و گل قرن نام گرفت)برای همه آرژانتینی ها  این یک لذت غیرقابل تصور ب بود ،زیرا اگر دست دیوئوس از جای خود دور بود ،به عنوان پاسخی برای همه ناهنجاری های تجربه شده به دست انگلیسی ها تلقی می شد ، این انتقام افراد ضعیف از قدرتمندان بود.هدف دیگر  به معرفی نیاز ندارد. ما می توانستیم بهتر از انگلیسی ها باشیم ، دیگو می توانست بهتر باشد. جام جهانی 1990 هنوز زخمی باز است. (جام جهانی فوتبال ایتالیا ۱۹۹۰ چهاردهمین دوره این مسابقات بود که در ایتالیا برگزار شد.فینال این رقابت‌ها که بین آرژانتین و آلمان غربی برگزار شد ،تکرار فینال دوره قبل بود. بازیکن آرژانتینی بنام پدرو مونزون از بازی اخراج شد تا نخستین بازیکن اخراجی در یک فینال جام جهانی باشد. آرژانتین دومین اخراجی خود را هم داد تا بعد از چند دقیقه داور یک پنالتی هم به سود آلمان غربی اعلام کند و آندریاس برمه زننده این پنالتی و تک گل این فینال باشد. آرژانتین اولین تیمی بود که در فینال جام جهانی موفق به زدن گل نشد و زمین بازی فینال را بدون گل زدن ترک کرد) دیدن مارادونا که مانند نوزادی گریه می کند همه ما را به گریه انداخت. تحمل بی عدالتی ضربه پنالتی علیه آلمان سخت هضم شد ، اما شنیدن سوت سرود ما از زبان "پسر عموهای" ایتالیایی حتی بیشتر صدمه زد.
 
من مارادونا را یک بار در Olimpico( ورزشگاه المپیک رم ) با جیانی مینا پیدا کردم. او لحظاتی مرا در آغوش کشید. او درباره همه آرژانتینی هایی که در ایتالیا بودند همه چیز را می دانست. او مانند یک دوست قدیمی به نظر می رسید. کاش او را بهتر می شناختم.تا با هم یک رفیق شده ، یک آسادو( استیک آرژانتینی) بخوریم ، با خانواده اش ملاقات کنیم ... زیرا دیگو یکی از ما بود. من تعریف یک آرژانتینی بزرگ دیگر را بر  میگزینم. او کسی نیست جز" Fontanarrosa ،فونتانا روسا Fontanarrosa ملقب به  El Negro می گیرم. او طنز نویس است که بعدا به نوشتن روایت با داستان های کوتاه ، به ویژه در مورد فوتبال ، پرداخت ال نگرو فونتاناروسا که می گوید:"صادقانه بگویم ، برای من مهم نیست که دیگو با زندگی اش چه می کند ، بلکه برای او مهم است که با من چه می کند."
همه ما در واقع به کاری که او با خودش انجام داد اهمیت می دادیم ، اما فکر کردن در مورد آن بسیار دردناک بود. او درباره همه آرژانتینی هایی که در ایتالیا بودند همه چیز را می دانست. او مانند یک دوست قدیمی به نظر می رسید.  ممنون دیه گو .ما شما رو دوست داریم

عکس ها از  امین جمالی عضو ایسجا ، ایپز و گتی ایمیج هستند. 

نویسنده: جیان لوکا پازینی 
وب سایت گازتا دلو اسپورت/ برگردان: رحیم رحیم زاده