پنجشنبه نهم فروردین ماه
ژنرال پینوشه نیستم؛

الکنو : باید دید منتقد کیست؟!

ویلادیمیر آلکنو در گفت و گویی بدیع و جالب درباره همه مسائل صحبت کرد از اعتقاداتش گفت از فاصله ای که باید بین مربی و شاگرد باشد و حتی تمجید از خولیو ولاسکو از هر دری سخن گفت و رویاهایی که در سر دارد وی مدعی شد که دوست ندارد در مسیر جریان آب شنا کند. 

ویلادیمیر آلکنو در گفت و گویی بدیع و جالب درباره همه مسائل صحبت کرد از اعتقاداتش گفت از فاصله ای که باید بین مربی و شاگرد باشد و حتی تمجید از خولیو ولاسکو از هر دری سخن گفت و رویاهایی که در سر دارد وی مدعی شد که دوست ندارد در مسیر جریان آب شنا کند. 


گزیده هایی از یک گفت و گویی مفصل با سرمربی جدید تیم ملی والیبال ایران را می خوانید؛

یک اصطلاحی هست که می‌گوید: “رؤیای یک احمق برآورده شد!” حالا حکایت من است. من مدت‌ها خواب این مدال طلا را می‌دیدم. می‌گویند شما نمی‌توانید دوبار در یک رودخانه شنا کنید. چون جریان آب فقط ما را به یک مسیر می‌برد. اما من برای چنین لحظه‌ای به تیم ملی برگشتم.


امروزه در روسیه خیلی راحت است که مربی دیکتاتوری باشید. یک جور پینوشه (رهبر دیکتاتور شیلی) که با قدرت و اقتدار خود تمام موضوعات و اتهاماتی که به او وارد می‌شود را خفه و له کند.
البته در اروپا تقریباً این کار غیرممکن است. من همیشه سعی می‌کنم فاصله درست را با بازیکنانم رعایت کنم. باید در سالن سخت‌گیر باشید و تا حد ممکن پرتوقع. اما در خارج از سالن می‌شود صمیمی‌تر رفتار کرد. اگر بازیکنان در خارج از تمرین بتوانند گاهی با مربی خود شوخی کنند، یعنی جو این تیم سالم و درست است.
من یک پیام هشدار از قلبم دریافت کردم. امروز برای تجربه چنین استرسی آماده نیستم.

من حمله قلبی یا سکته مغزی نکردم. اما آیا چیزی ارزشش را دارد که خودتان را به این حال و روز بی‌اندازید؟ وقتی فکر کردم دیدم نه. بعد از المپیک بچه‌ها به تعطیلات رفتند و من هم بعد از چهار روز کار خودم را در باشگاه آغاز کردم.

بارها به خودم قول دادم روزنامه نخوانم و به سایر مربیان هم توصیه کردم به چیزهایی که در آنها نوشته شده توجهی نکنند. اما باز هم کور و‌ ناشنوا ماندن غیرممکن است. بحث انتقاد متفاوت است. مثلاً اگر کسی مثل شیپولین یا نیکولای واسیلیه‌ویچ از من انتقاد کند، اصلا مشکلی ندارم. اتفاقا به حرف‌هایشان بطور جدی فکر می‌کنم. اما در روسیه همه خودشان را کارشناس می‌دانند و فکر می‌کنند می‌توانند به مربی تیم ملی بازی کردن یاد بدهند. عجیب اینکه به یک خیاط یاد نمی‌دهند چطور لباس بدوزد، اما حتی یک قصاب سعی می‌کند به سرمربی تیم ملی درس مربیگری بدهد!

اگر به جوانان فرصت ندهید و به آنها اعتماد نکنید، دیگر هرگز کسی مثل خولیو ولاسکو نخواهیم داشت.

برای بازیکنی که سختکوش باشد و از کار کردن نترسد، ارتباط برقرار کردن و کار با من برایش راحت است. شما می‌توانید آخر هفته‌ها راجع به هر موضوعی با من صحبت کنید. اما من اصلا نمی‌توانم آدم‌های تنبل را تحمل کنم.

اگر سعید معروف همان اول پیشنهاد ما را قبول کرده بود، ما این همه از این شاخه به آن شاخه نمی‌رفتیم! ابتدا این بازیکن و مدیر برنامه‌اش اعلام کردند که این انتقال شدنی نیست. اما بعد به پیشنهاد دوم ما با رضایت قلبی پاسخ مثبت دادند. معروف در کشورش سوپراستار است. به کمک این مرد، تیم ایران در زمره تیم‌های قدرتمند دنیا قرار گرفته است. از نظر شخصیتی هم بازیکن خوبی است. (بعد از اینکه متیو اندرسون آمریکایی به دلیل افسردگی مدتی از والیبال کناره‌گیری کرد، باشگاه زنیت تصمیم گرفت با یک بازیکن خارجی قرارداد امضاء کند. آنها مایکا کریستن‌سن، برونو رزنده و سعید معروف را در نظر گرفتند اما تمامی آنها به دلایل مختلفی پیشنهاد را رد کردند. در نهایت زنیت، بنجامین تونیوتی را جذب کرد، ولی مشخص شد تونیونی نمی‌تواند در لیگ قهرمانان اروپا بازی کند تا معروف در پیشنهاد دوم به باشگاه زنیت کازان برود.)
من با پرونده پزشکی ویژه‌ای پرواز می‌کنم، چون فلزیاب‌ها در فرودگاه به صدا در می‌آیند. در حال حاضر یک ساختمان کامل بر روی پشتم دارم!!

والیبال شغل و داروی من در این زندگی است. من شکستن خوردن را بلد نیستم. می‌خواهم برنده شوم. من مسئولیت تمام شکست‌ها را خودم تنها به گردن می‌گیرم و این فشار زیادی به من وارد می‌کند و یک آسیب بزرگ برای سلامتی است. اما تا الان با آن کنار نیامده‌ام.