جمعه دهم فروردین ماه

چند کلمه برای احسان حدادی، مرد ستبر بازوی دوومیدانی!

قهرمانان ورزشی مستقیم و غیر مستقیم در قبال جامعه مسئولیت دارند و البته جامعه هم به آنها احترام می گذارد و محبوبیت قهرمانان هم ناشی از تعامل و تفاهم متقابل است هر جای دنیا که می رویم قهرمانان با مردم کشورشان یکی هستند و خود را تافته جدا بافته نمی دانند و به همین خاطر است که به یتیم خانه ها می روند، به سیل زدگان کمک می کنند و یار و غمخوار جامعه هستند.

قهرمانان ورزشی مستقیم و غیر مستقیم در قبال جامعه مسئولیت دارند و البته جامعه هم به آنها احترام می گذارد و محبوبیت قهرمانان هم ناشی از تعامل و تفاهم متقابل است هر جای دنیا که می رویم قهرمانان با مردم کشورشان یکی هستند و خود را تافته جدا بافته نمی دانند و به همین خاطر است که به یتیم خانه ها می روند، به سیل زدگان کمک می کنند و یار و غمخوار جامعه هستند.

این قهرمانان چگونه و توسط چه کسانی ساخته می شوند مربیان و مسوولان که خود عضوی از جامعه هستند و پیشرفت را در گرو وحدت و همدلی می دانند متاسفانه در کشور ما در کنار پهلوانان خوبی که داریم که سرکشی به ضعفا و نیازمندان وظیفه ملی و دینی خود می دانند و به دور افتاده ترین نقاط مرکزی کشور می روند تا مرهمی بر زخم ها بگذارند معدودی هم هستند که خود را فراتر از جامعه ای که در ان زندگی می کنند می پندارند.
افرادی که مدال هایی را که به دست آورده اند با پول دست رنج زحمت کشان این مملکت رقم خورده است ولی انگار هیچ کس به آنها نگفته است که از کجا و چگونه به اینجا رسیده اند. با این مقدمه می خواهیم از برخی مردان ستبر بازو گلایه کنیم از جمله احسان حدادی قهرمان پرتاب دیسک که به روایتی نیمی از بودجه دوومیدانی کشور را خرج وی کرده اند و آن اینکه اگر خبرنگاری به وی زنگ می زند خودش را مسوول بداند و آنقدر نگاه از بالا به پایین نداشته باشد. کاش از تختی و پوریای ولی می آموختید.
قهرمان در مملکت ما فراوان بوده است اما انهایی که مردمی و متواضع و با متانت و مردمی بوده اند نقشی ماندگار در قلوب مردم یافته اند با همه احترامی که برای امثال آقای حدادی قائل هستیم باید بدانند که افتادگی آموز اگر طالب فیضی...  


در والیبال چه می گذرد


در فدراسیون والیبال چه می گذرد که هر روز صدایی بلند می شود و نگرانی و نارضایتی از جایی عود می کند از جمله حضور آدمهای غیر والیبالی در این تشکیلات که تازه ترین آنها حضور یک سرپرست غیر مرتبط در تیم نوجوانان است.
نمی خواهیم بنویسیم که روزنامه نگاری جدید متاسفانه بازی با آبروی آدمها هم عجین شده است چرا که هر فردی از جامعه ایرانی که خانواده ای و هویتی دارد قابل احترام می نماید اما چرا فدراسیون والیبال از شخصیتهای این رشته کمتر بهره می گیرد؟! سوالی که به یک معما تبدیل شده است به ویژه در بازگشت محمدرضا داور زنی به فدراسیون هر روز از یک نقطه ای خبر از حضور غیر والیبالی ها به گوش می رسد اینکه فردی با هر شغل و موقعیتی که دارد را مورد اهانت قرار بدهیم به هیچ وجه انسانی نیست ولی دفاع از حقوق جماعت والیبال وظیفه اخلاقی و حرفه ای روزنامه نگاران است به شرط اینکه خود والیبالی ها هم پنبه یکدیگر را نزنند.
نویسنده: رضا اسماعیلی