پنجشنبه نهم فروردین ماه
کشتی یا بدنسازی؟

یک دست و چند هندوانه!

مسئول سازمان لیگ کشتی اخیرا به عنوان رییس فدراسیون بدنسازی انتخاب شد. فدراسیونی که به زعم رییس جدید قرار است قالب گذشته را کنار گذاشته و با حجم و گستره بالا کم و کاستی های گذشته را مرتفع کند.

مسئول سازمان لیگ کشتی اخیرا به عنوان رییس فدراسیون بدنسازی انتخاب شد. فدراسیونی که به زعم رییس جدید قرار است قالب گذشته را کنار گذاشته و با حجم و گستره بالا کم و کاستی های گذشته را مرتفع کند.


نصیر زاده در همین رابطه طی گفت و گویی اعلام کرده بود ترجیحا علاقه مند به فعالیت در فدراسیون تحت مدیریت خود است و بعید می داند امکان فعالیت در دو مسئولیت متفاوت آن هم با حجم کار بالا وجود داشته باشد. این در حالی است که رییس فدراسیون کشتی در تازه ترین مصاحبه خود از لزوم ادامه فعالیت رییس فدراسیون بدنسازی در سازمان لیگ کشتی خبر داده! دبیر حتی پا را فراتر نهاده و اعلام کرده شرط او با نصیر زاده این بوده که وی همزمان با ریاست فدراسیون سازی، سازمان لیگ کشتی را نیز مدیریت کند!  
اظهاراتی از این دست موجب تعجب است زیرا در تاریخ ورزش سابقه نداشته رییس یک فدراسیون مسیولیت لیگ فدراسیون دیگر را نیز بر عهده داشته باشد. بیان چنین سخنانی ، از دو منظر کم لطفی در حق جامعه کشتی و بدنسازی محسوب می شود. کم لطفی اول به مفهوم مهر تایید زدن بر بی اهمیتی امور دو فدراسیون است چرا که اگر قرار به کارکردن باشد یک نفر اگر علامه دهر هم باشد برای انجام امور یک فدراسیون پر مشغله وقت کم خواهد آورد. کم لطفی دوم اعتراف به قحط الرجال در عرصه کشتی است! 
مهمترین ایراد کارشناسان و دوستان دست اندرکار حاضر در فدراسیون به رسول خادم این بود که وی نباید همزمان دو مسئولیت ریاست فدراسیون و سرمربیگری را بر عهده داشته باشد. با وجودی که محدوده هر دو مسئولیت در یک جا قرار داشت و رییس وقت فدراسیون از نوابغ کشتی جهان محسوب می شد. اکنون اما روشن نیست رییس فدراسیون کشتی بر اساس کدام استدلال و منطق تاکید دارد رییس یک فدراسیون که هنوز احاطه کامل بر کم و کیف و مقدرات مجموعه تحت مدیریت خود ندارد و ظاهرا همزمان مسئولیت تربیت بدنی دانشگاه پیام نور را نیز بر عهده اوست چگونه می تواند مدام بین خیابان ورزنده که در سوی دیگر شهر قرار دارد و خانه کشتی که در منتهی الیه غرب پایتخت است در رفت و آمد باشد؟ این چه مفهومی دارد جز اینکه به زبان بی زبانی کارآیی اهالی کشتی را زیر سئوال ببریم؟

مشکل همان است که برخی از بزرگان کشتی جسته و گریخته به آن اشاره دارند؛ برخی از عنوانداران وقتی مصدر کار فدراسیون می شوند گمان دارند حاکم‌مطلق العنان مجموعه تحت امر و حرف اول و آخر باید بر زبان آنان جاری شود. این گفتار به مفهوم کم توان انگاشتن نصیرزاده یا تعیین محدوده اختیارات نامبرده نیست اما از آنجایی که گفته اند هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، بیان چنین دیدگاهها و نقطه نظرات غیر متعارف نیز حدود و ثغوری دارد. شاید عقل ناقص ما با اِعمال چنین مدیریت هایی بیگانه است و در قرن بیست و یکم در نمی یابیم که اصول مدیریت در جهان معاصر متکی به برنامه و سیستم است و حضور افراد در مسئولیت های مختلف تنها به اجرای برنامه های از پیش تهیه شده و دقیق کمک می کند. به سخن دیگر امور اداری باید به جای فرد محور بودن برنامه محور باشد.
شاید در سایه ضعف مدیریت کلان ورزش وفقدان سازوکار موجود در این واپسین ماههای عمر دولت و وزارت ورزش از یک سو و بی عملی مجامع فدراسیون ها، برخی روسا محدودیتی در تصمیم گیری ها و اعمال سلیقه احساس نکنند اما این موارد از نگاه تیزبین افکار عمومی و کارشناسان واقعی رسانه های منتقد پنهان نخواهد ماند.
به خاطر داشته باشیم سال های طولانی مسابقات لیگ برگزار و از قضا دوران طلایی اجرا و عمل آن در زمان مسئولیت چهره های با تجربه خانواده کشتی بوده است. تلاشگران کم ادعایی چون نقی کلانتری، اسدالله رضایی، عباس نمازیان، شادروان تورج لارودی ورضا غلامی، خصوصا همکاران بی نام و نشانی که این بزرگان را یاری می دادند و  هم اکنون نیز عمده بار لیگ بر دوش برخی از آنان است موجبات رونق و شکوفایی لیگ کشتی شدند. حال اینکه چرا عزیزان مسئول کنونی علاقه وافر دارند امور مختلف فدراسیون را به افرادی غیر از خانواده کشتی بسپارند و در این راه تا آنجایی پیش می روند که حاضرند چند هندوانه را زیر بغل یک نفر غیر از خانواده کشتی  جای دهند اما حاضر نیستند مسئولیت لیگ را به فرد باتجربه و امتحان پس داده ای از جامعه کشتی بسپارند موجب شگفتی است!
و کلام آخر اینکه اعضای مجمع بدنسازی با این امید به نصیرزاده اعتماد کرده اند که او بتواند تحول جدی در عرصه این ورزش ایجاد کند. لازمه این کار تمرکز و تلاش وی در همین حوزه است. اگر تصور آن است که کشتی فرد واجد شرایط برای اداره لیگ ندارد فکر دیگری باید کرد.