شنبه یازدهم فروردین ماه

بهروز یاری :سرمربیان باید مجری قانون باشند

بهروز یاری قهرمان اسبق تیم ملی در رابطه با طرح چرخه انتخابی به خبرگزاری البرز ورزی گفت : من هنوز از ریز جزییات این طرح خبر ندارم و از به قول رسول خادم فرایندی که حسن یوسفی افشار تدوین کرده چیزی نمی دانم. ولی با توجه به خبرهایی که شنیدم آقایان علیرضا رضایی و عباس جدیدی با مسوولین فدراسیون راجع به این طرح جلسه داشتند. طرح خیلی خوبی است امیدوارم هرچه زودتر اجرایی شود.

در زمان های گذشته یکسری از کشتی ها بین هم خیلی نزدیک بودند مثل زمانی که سوخته سرایی با شادروان سلیمانی کشتی می گرفتند. یا محبی وجدیدی البته در بعضی اوزان فاصله نفر اول انقدر زیاد بوده که نیازی به انتخابی نبود. چون از پیش تعیین شده بود مثل حسن یزدانی که قابلیت هایش غیر قابل انکار است ولی در بعضی از اوزان کشتی ها نزدیک بود مثل مجید ترکان و سعید اینانلو یا تقی اکبرنژاد با اکبر فلاح و رسول خادم و عباس جدیدی

مواقعی هم هست که فقط انتخابی گره گشا است تا حق را بدهیم به کشتی گیری که در روز مسابقه بهتر کشتی گرفته درضمن آقای دبیر باید این طرح را تصویب کند تا همه از این قانون تبعیت کنند .
بطور مثال در نظام حکومتی سه نهاد داریم که این سه نهاد با هم کار می کنند وظیفه مجلس قانون گذاری است و وقتی قوانین رو وضع می کند به قوه قضاییه ابلاغ می کند قاضی مجری قانونه نه قانون گذار و بر مبنای قانونی که قوه مقننه یا مجلس تصویب کرده اجرا می نماید اما الان، متاسفانه در سنوات گذشته در دهه80و90 که مدیر تیم ملی هم قانونگذار است و به دلخواه با تبصره های خود کشتی گیر مورد نظرش رو انتخاب می کند و مدیر تیم ملی اتفاقا بر اساس قابلیت انتخاب نشده و مسائلي وجود داشته که با لابی کردن ها مربی تیم ملی را بر می گزیند و یا متاسفانه یک نفر مربی می شود و زیر دست هایی را تعیین می کند که همه بله قربان گو باشند هیچ مربی روی آرا و نظر سرمربی اعتراض نمی کند و نظر نمی دهد و لذا تعداد مربی های لاکچری زیاد می شود و همین می شود آقایی که موتور گازی نداشته الان ماشین میلیاردی سوار می شود. آقایی که مربی تیم ملی بوده یک دفعه از پدر قهرمان زمین می گیرد و این را همه می دانند و اینطوری می شود که کرسی تیم ملی که باید هماهنگ کننده باشد به عنوان بنگاه اقتصادی عمل می کند.
شما نگاه کنید به سال های گذشته اشتباهات مربی تیم ملی بیشتر از نقاط قوت او بوده در سال1997 اردوی تیم ملی بودیم منصورخان برزگر گفت من باعث شدم که امیرخادم کنی ماندي را برد همانجا گفتم منصورخان اگه برد امیرخادم بر کنی ماندي کشتی گیر صاحب سبک امریکایی حاصل زحمت های شما بوده پس باخت سه باره کاظم غلامی به هندوستان هم کار شما بوده اينطوري نیست که وقتی می برید بگویید من بردم و فردی که باخته خودش باخته است.

یکسری از مربیان از روانشناسی ورزشی چیزی نمی دانند وکشتی گیرهایی که به هر دلیلی می بازند برای آن ها هیچ انگیزه ای ایجاد نمی کنند نمونه های بسیاری در تاریخ کشتی داشتیم مثل کشتی داود قنبری با گِورگینا1997 و مسعودجمشیدی که با اشتباه داوری بازنده شد چون مربیان ما بدون اطلاع از قوانین داوری حضورداشتند به همین دلیل باعث باخت قهرمانان ما می شدند که سرنوشت این جوانان نا خواسته تغییر کرد. بطور مثال مسعود جمشیدی سر از ناکجا آباد درآورد.
این مسایلی که عنوان کردید در مورد مربی های دهه 80 است یا نه؟
من کلی عرض کردم . شما تاریخ عملکرد فدراسیون های قبلی را نگاه کنید همیشه از یک مربی مربی خاص همیشه حمایت کردند. از دهه70 نگاه کنید اوج افتضاح تو المپیک بارسلون بود که مربی ها با هم درگیر شدند و آن تیم کهکشانی را نابود کردند. در المپیک مونترال آقا صنعت مربی بوده اوج مشکلات تیم ها را در آنجا می شد دید هرچه سطح مسابقات می رود بالاتر گویا مشکلات بیشتر هم بیشتر می شود. مربی ها متاسفانه بعد دوران قهرمانی هیچ دوره ای نمی بینند و از همون سالی که از کشتی خدا حافظی می کنند. به سمت مربیگری می روند.
این یکی از مشکلات کشتی ایران است که باید قانونمند شود…به تاریخ کشتی که رجوع کنید متوجه می شوید که تمام مربی ها غیر از حبیب الله بلور در 1960 رم که به سیف پور نظر داشت و خجسته پور را حذف کرد همیشه مربیان ما از دهه 80 دست گذاشتن روی یک کشتی گیر مسن و با تجربه که عملا آن ها هم جوابگو نبودند در انتخابی المبیک 2004 آتن انتخابی علیرضا دبیر و علی اصغر بذری را می بینید که به هر حال مربی نباید تحت الشعاع قرار بگیرد و نباید رسانه روی آن تاثیر بگذارد و نباید به خاطر دنیای خود آینده جوانان رو از بین ببرد.

غیر از محمد بنا که هزاران کهکشان نسبت به مربیان تیم های ملی جلوتر است و نتیجه آرمانی المپیک 2012 لندن را تاریخ از یاد نخواهد برد.. وباید با قدرت بگویم که محمد بناء در میان مربی ها تافته جدا بافته است.وگر نه هر کسی می تواند کسوت مربی گری رو داشته باشه و به قول یک عزیزی که می گفت فوت کردن در سوت خیلی کار سختی نیست مربیگری یعنی از پایه به بالا اوردن و گرنه مربی تیم ملی که در طی6ماه گرمکنش رو نمی شوید یعنی کاری نمی کند و فوت میکنه تو سوت و می شود مربی تیم ملی اما وقتی قانون تعیین کنیم حدود اختیارات مربی تیم ملی محدود شود و آن ها وظیفه شان اجرای قانون خواهد بود.

گفت و گو از: احمد دباغ