پنجشنبه سی ام فروردین ماه

ياد مهرداد؛ که نان و نمک می شناخت!

هنوز خاطرات زمين ميلان (ته جيحون )و زمين شبيري (١٦متري اميري)و جوانان (پشت فرودگاه)از يادمان نرفته بود كه شنيده ایم كرونا گرفت..!

هنوز خاطرات زمين ميلان (ته جيحون )و زمين شبيري (١٦متري اميري)و جوانان (پشت فرودگاه)از يادمان نرفته بود كه شنيده ایم كرونا گرفت..!


هنوز روزهايي را كه در كلاس قران ِمرحوم حاج آقا كربلايي(پدر سه شهيد) تلاوت 
قرآن فرا مي گرفت و ذاكر اهل بيت(ع)شد در ذهنمان نقش داشت كه شنيدیم ريه اش بشدت درگير است.
داشتیم خاطرات روزهايي را كه كنار رضا كلانتري، فوتبال ياد مي گرفت و پشت موتورِ عباس .. راهي زمين هاي خاكي مي شد و سپس سراز جوانان پاس درآورد را در ذهن مرور مي كردیم كه گفتند ريه اش آمبولي كرده است.
برايش دست به دعا بردیم!
براي بازيكني كه از زمين هاي خاكي و از محله سيزده متري حاجيان قد كشيد و به تيم ملي رسيد تا به عنوان نسلي ماندگار در فوتبال ايران لقب بگيرد.
خبرِ تلخي بود!
پرواز مهرداد به دیار باقی..!
بازيكن پرسپوليس و تيم ملي كه خاطرات او در جام ملت هاي آسياي١٩٩٦ هيچگاه فراموش نخواهد شد .در جام جهاني١٩٩٨ چه خاطره ها كه نيافريد، اما حالااز ميان ما پر كشيد.پرواز كرد و رفت.
پرواز كرد.مثل روزهايي كه در اتريش و مسابقات جام باشگاههاي اروپا پر كشيد و باعث افتخار فوتبال ايران و آسيا شد.
اما اين پرواز كجا و آن پرواز كجا...!
آنروز هابه اوج افتخار رسيد و امروز به ملكوت اعلي.
سخت است باور درگذشت ِبچه محلي كه با نواي حسيني دم يا ابوالفضل العباس داشت.
رفت و با رفتنش ما را سوگ نشاند
سوگ ِ يك بچه محل كه دنياي ادب بودودرياي معرفت بود .
شوخ طبع بود و با سيماي بشاش ،اما بزرگي بلد بود.
به قول بزرگترها؛ بزرگي، كوچيكي حاليش بود .
هميشه احترام نگه مي داشت و گذشته اش را هيچگاه فراموش نمي كرد.
نمك شناس بود و پاي سفره پدري زحمتكش و مادري مهربان ودلسوز بزرگ شده بود .
واقعا که چه حیف زود پرواز كرد
مثل روزهايي كه در فوتبال زود پرواز كرد و به اوج افتخار رسيد.
نویسنده: مجيد سعيدی