سه شنبه بیست و هشتم فروردین ماه

کلاه گشاد برسر باشگاه‌ها

با پاک کردن صورت مسئله نه تنها ره بجایی نخواهیم برد بلکه مشکلات فوتبال را مضاعف میکنیم و خودمان بدست خودمان، پارامترهای حرفه ای را به سخره می گیریم.

تعطیلی مسابقات فوتبال از یک سو و افشاگری رسانه های پاک دست از سویی دیگر موجب شد تا بحث داغ شارلاتانیسم و فساد فراگیر در فوتبال بیش از پیش تیتر یک شود.
یکی از موارد مهمی که سالهاست نقل محافل شده، فرایند جذب بازیکنان خارجی است و این آیتم بعضا ضربات سهمناکی را بر پیکر باشگاه‌ها وارد کرده است.
بحث اصلی ما در این مقال جذب بازیکنان بنجل خارجی است که بدون کنکاش خریداری شدند. در این راستا، دلال‌ها و سودجویان خوش بحالشان شد ولی کلاه گشادی بر باشگاه‌ها رفت.
اما آنچه که مایهٔ شگفتی شد و اسباب ناراحتی جامعه فوتبال را فراهم آورد این بود که بازیکنانی از این دست بدنبال ارسال شکایت به فیفا و ای اف سی، پول خوبی به جیب زدند.
فوتبال یک ورزش وارداتی است که گفتمان و ارتباط در آن جایگاه رفیعی دارد و ما که ادعای لیگ حرفه ای را داریم اگر مسیر را بدرستی طی می کردیم طبعا این همه با چالش و هدر دادن پول بی زبان دست و پنجه نرم نمی کردیم.
اگر بخواهیم مثال بارزی بزنیم می توانیم به بازیکنان بی اثری همچون دی کارمو، سامبو موجی، سان جان، پروپبیچ، رینالدو، ساشا ایلیچ، فابریزیو، کویکه و… اشاره‌ کنیم که پولهای هنگفتی را تصاحب کردند اما بیلان همگی اینها به اندازه دو بازیکن کلیدی و داخلی ما نبود؟!!
البته بعضا هم نفراتی استخدام شدند که قاتق نان شدند، زیرا جذب آنها حساب شده و بر اساس مطالعه عمیق بود. مثل جان واریو، دیاباته، تیام، ابراهیم توره، نیلسون، استنلی، عماد رضا، هوار محمد، ارمناک، جباروف و…
اما بدنبال خلف وعده باشگاه‌ها و شکایت های متوالی که منتج به جریمه های سنگین از سوی فیفا و آی اف سی، وزارت ورزش سرخابی ها را از جذب مربی و بازیکن خارجی محروم و بنوعی نقره داغ کرد. در حالیکه بهتر بود وزارت ورزش پیش‌از مبادرت به این حرکت، دیدگاه خبرگان و اهالی فن را جویا میشد و تدابیر دیگری می اندیشید.
خیلی راحت می توان برای رهایی از این فضای ملتهب، کارگروهی متشکل از افراد قابل که تفکر حرفه ای دارند را جذب کرد تا آنها برای استخدام بازیکنان خارجی آستین همت بالا بزنند.
در صورت محقق شدن این دیدگاه، هم به اقتدار باشگاه‌ها کمک می کنیم و باعث پویایی لیگ برتر می شویم و هم اینکه پول بی زبان را هدر نخواهیم داد.

نویسنده: رضا میرزاییان