جمعه دهم فروردین ماه
پولهای نجومی و جوجه کباب هم کارساز نشد؛

مردم‌فوتبال آفت زده و پرحاشیه را نمی خواهند!

رک و پوست کنده باید گفت هواداران فوتبال، از بازیکنان لوس و ننر که علیرغم دریافت پولهای نجومی به زمین تمرین و غذا و توپ ‌بازی ایراد می گیرند خسته شده اند.قدیمی ها یادشان هست، بازیکنان آن دوران کارگری می کردند و در زمین های ناهموار مانند شیر می جنگیدند.

رک و پوست کنده باید گفت هواداران فوتبال، از بازیکنان لوس و ننر که علیرغم دریافت پولهای نجومی به زمین تمرین و غذا و توپ ‌بازی ایراد می گیرند خسته شده اند.قدیمی ها یادشان هست، بازیکنان آن دوران کارگری می کردند و در زمین های ناهموار مانند شیر می جنگیدند.


حالا که لیگ بیستم به پایان  نیم فصل رسیده و تنها یک دیدار عقب افتاده باقی است،می توان یک ارزیابی کلی از اوضاع و احوال فوتبال باشگاهی ارائه داد.
فوتبالی که با تزریق بی حساب و کتاب پولهای نجومی و بازیکنان ناز پرورده و مربیان پرخاشگر و عصبی به بیراهه رفته است.
فوتبالی آفت زده که حتی نمی توان بازیکنی شاخص را به عنوان پدیده به مربی تیم‌ملی معرفی کرد.
فوتبالی که  دو تیم قدیمی پایتخت هنوز به حضور بازیکنان پا به سن گذاشته مانند سید جلال حسینی و وریا غفوری دل بسته و به حاضری خوری عادت کرده اند!
فوتبالی که اسکوچیچ مربی تیم‌ملی به وضوح از نبود مدافعان شاخص سخن می گوید.او در خطوط میانی و حمله به نفراتی چون طارمی ،آزمون،قلی زاده،جهانبخش ،علی کریمی  و عزت اللهی دلخوش کرده که در خارج از کشور توپ‌می زنند. این اظهارات نمایانگر فوتبال دیم است.فوتبالی که روح ندارد و از سازندگی فاصله گرفته است.
در مورد استفاده از مریبان ایرانی هم شرایط مناسب نیست.
ایام متمادی از لزوم استفاده از مربیان ایرانی گفتیم‌و حمایت کردیم‌.
متاسفانه عملکرد این قشر خیلی قابل دفاع نیست.
میزان توانایی علمی و برنامه ریزی آنها برای هدایت تیمهای باشگاهی را نمی توان مثبت ارزیابی کرد.
پرخاشگری به داور و سازمان لیگ ،داد وبیداد کردن در کنار زمین و نشانه گرفتن انگشت اتهام به سوی این و آن از جمله اقدامات مربیان ما است تا عملکرد ضعیف و بضاعت کم خود را پنهان کنند.
مدیران باشگاهی هم ناکارآمدی را به اوج رسانده و در همه حال به حفظ موقعیت خود می اندیشند.
موقعیت متزلزل در اداره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس نمونه ای بارز از این مدعا است.آنها به زمین و زمان بدهکار هستند و هر روز باید شاهد صدور حکمی از ناحیه فیفا برعلیه سرخابی ها بود.
دیگر باشگاهها از جمله تراکتور سازی ،ذوب آهن و نساجی هم اوضاع روبراهی ندارند.
تراکتور با آن همه طرفدار که محبوب قلوب تبریزیها است در چنبره مشکلات گرفتار شده است.آنها هنوز درباره  وظایف مربی و بازیکن تعریف روشنی ندارند.
مسعود شجاعی در کسوت مربی  رزومه قابل دفاعی ندارد.حضور او زمین به عنوان بازیکن و هدایت غیر منطقی به عنوان مربی با اصول فوتبال حرفه ای در تضاد است.
معدل سنی بالای تراکتوری ها از جمله شجاعی ،دژاگه  و حاج صفی و...و استفاده از یکسری بازیکن غیر بومی نشان دهنده دور شدن از سازندگی وعدم اعتماد به جوانان آن دیار است.
ذوب آهن با آن‌پیشینه خوب در فوتبال ایران و داشتن امکانات سخت افزاری و نرم افزاری به لحاظ مدیریتی مشکلات فزاینده ای دارد.
 ترکیب نامناسب در هیات مدیره ،وجود اختلاف سلائق متفاوت در باشگاه و ناهمگونی در ابعاد فنی باعث سقوط ذوب آهن در جدول رده بندی شده است.
در نساجی و ماشین سازی هم این نابسامانی را می بینیم.
قائم شهر با آن همه تماشاگر و حامی بی بدیل و وصف ناشدنی هنوز از داشتن یک زمین چمن محروم است.تیم دوست داشتنی قائم شهر از مدیریت غلط باشگاه رنج فراوان برد و در فصل جاری با کوچ بازیکنان شاخص خود،به یک باره از هم پاشید.
آنها برای خروج از بحران دست نیاز به سوی مجید جلالی دراز کردند،اما او هم با چهارشکست پیاپی عملا کاری از پیش نبرد.
ماشین سازی هم مانند بچه سرراهی است. تمام‌نگاه مالک باشگاه به تراکتور سازی معطوف شده که از قضا در هر دو مورد اقدامات انجام شده به هدف نرسیده است.
دیگر باشگاههای حاضر هم شرایط ایده آلی ندارند و در یک کلام سازندگی مورد غفلت قرار گرفته است.
در این شرایط نابسامان،باید ناز و افاده بازیکن را هم خرید.رواج پدیده بازیکن سالاری از جمله بلایای امروز فوتبال ما است که باید به جد با آن مقابله کرد.
وریا غفوری به عنوان کاپیتان استقلال به روشنی با تصمیم فکری مخالفت می کند و پس از تعویض از ورزشگاه خارج می شود ،اما مربی با چشم پوشی از از این خبط و خطا ،مصلحت اندیشی پیشه می کند.
دیگران هم به مجرد عقب افتادن مطالباتشان تهدید به اعتصاب می کنند و طیفی دیگر از نبود جوجه و کباب و محدود شدن تغذیه ناله سر می دهند و...
به این طیف از بازیکنان نازک نارنجی باید یاد آور شویم ،بسیاری از بازیکنان دو سه دهه گذشته بسیار  فنی تر و بهتر از شما بازی می کردند.
اوضاع زمین های چمن در تهران و شهرستانها هم مناسب نبود.بازیکنان آن دوران کارگری می کردند و با غذای ساده و با آبگوشت و ...  روزگار می گذراندند.از پول و پله هم خبری نبود،اما تماشاگر از بازی فوق العاده و جنگندگی و شلیک های سهمناک بازیکنان آن دوران لذت می برد.
امروز به ندرت شلیک های از راه دور را شاهد هستیم.فوتبال ساکن و دوندگی نازل از نداشتن تمرین مناسب و تغذیه و استراحت لازم حکایت دارد.
فوتبال بیمار ما برای رهایی از این گرداب، نیاز به رویکردی جدید دارد.
باید نسخه شفابخشی برای این بیمار تجویز کرد و با نگاهی عمیق تر به فردا نگریست.
با این نگاه غلط هم پولمان به تاراج می رود و هم فرصت گرانبها از دست رفته!
نویسنده: احمد میرزاییان