جمعه دهم فروردین ماه

کشتی گیری که چوپانی می کند

محرابی: با مدال که برگشتم همه مسئولین به استقبال آمدند اما بعدا دفترشان راهم ندادند.

محرابی: با مدال که برگشتم همه مسئولین به استقبال آمدند اما بعدا دفترشان راهم ندادند.

سال ۲۰۱۶ و در رقابت های آسیایی کشتی فرنگی نوجوانان که به میزبانی تایوان برگزار شد مدال طلا گرفتم. همان سال در رقابت های جهانی گرجستان سوم  شدم.  وقتی برگشتم شهرمان پل دختر، همه مسئولین اعم از شهردار، فرماندار، اعضای شورای شهر و مسئولین ورزش به استقبال آمدند. 


همان موقع وعده های زیادی مبنی بر حمایت دادند بعد از آنکه عکس ها گرفته شد و تبلیغات انجام شد به هر کدام از مسئولین که وعده داده بودند مراجعه کردم، با در بسته روبرو شدم. گویا اصلا مرا نمی شناسند! فرماندار حتی مرا داخل راه نداد، شهردار هم همینطور آنقدر دلخور و ناراحت شدم که حد و اندازه نداشت.  چیز زیادی از آنها نمی خواستم فقط امید داشتم حمایتم کنند تا با انگیزه بیشتر دنبال ورزش و افتخار آفرینی برای شهرم باشم اما متاسفانه کسی تحویلم نگرفت.

محمد محرابی جوانی که از وی به عنوان قهرمانی که در حال حاضر چوپانی می کند یاد شده ،در گفت و گو با البرز ورزشی اظهار داشت: خیلی تلاش کردم در شهر خودم کاری پیدا کنم اما پس از یک سال موفق نشدم. دلسرد و نا امید سال ۹۶، یعنی یک سال پس از اینکه مدال هایم را گرفتم به اجبار از پل دختر  به کرج مهاجرت کردم تا هم بتوانم  تمریناتم را دنبال کنم و هم اگر شد، کاری به دست آورم.با تلاش بیشتر و تمرینات منظم توانستم در رده سنی جوانان قهرمانی کشور و انتخابی تیم ملی  صاحب عنوان شوم. سال بعد در مسابقات امیدها که به منظور اعزام به جهانی برگزار شد در ۶۰ کیلو عنوان نایب قهرمانی را از آن خود کردم.به اردو دعوت شدم. آنجا مسابقه درون اردویی گذاشتند که با اختلاف اندک به حریف باختم. او رفت به جهانی و من ماندم و مشکلات زندگی و هزار و یک گرفتاری.  در سیل ویرانگر شهرستان پل دختر،خانه و زندگی مان را آب برد.  مجبور شدم برای کمک به خانواده باردیگر از کرج عازم زادگاهم شوم تا کنار خانواده باشم. چون پدرم را چندسال پیش از دست داده بودم کسی نبود کمک حال خانواده شود، باید به کمک مادر و برادرم می رفتم. نتیجه این شد که بار دیگر درشهر خودم پی گیر کار شوم اما هر چه گشتم، کمتر موفق شدم. هیچکدام از مسئولین به مشکلاتم توجه نکردند.‌ مجبور شدم نزد یکی از اقوام پدرم بروم و از او بخواهم  در همان دامداری که دارد برایم کاری دست و پا کند. به این ترتیب از کشتی و قهرمانی بریدم و رفتم دنبال شعل چوپانی و چراندن گوسفندها، کاری که در نوع خود جالب اما با شرایط من که دنبال ورزش و قهرمانی بودم و هستم همخوانی ندارد. چگونه می شود هم تمرین کرد و هم در کوه و دشت دنبال گوسفندها رفت؟

محرابی ادامه داد: چاره ای نبود در شرایط سخت زندگی، اجاره نشینی و هزار و یک مشکل باید کاری می کردم تا مادر و برادرم بتوانند زندگی کنند. البته برادرم هم به همراه من چوپانی می کند. بگذریم از اینکه همین کار هم ادامه دار نیست و فامیل مان قصد دارد دام هایش را بفروشد چون می گوید صرف نمی کند.من به همین اندک پولی که می گیرم راضی ام اما می ترسم که این آب باریکه هم از دست برود.

وی در پاسخ به این پرسش که با درس و دانشگاه چه می کند، اظهار داشت: خوشبختانه آموزش از راه دور به دادم رسیده تا به کرج سفر نکنم و همزمان با چوپانی درسم را که ترم چهار علوم ورزش است از همان زادگاهم پی گیری کنم.

این جوان قهرمان آرزوهایی  نیز در سر دارد که چنین برزبان می آورد: سال ۲۰۱۶ که قهرمان آسیا و نفر سوم نوجوانان جهان شدم، گفتم،قصد دارم تا کسب مدال المپیک پیش بروم، الان نیز همان رویا را در سر دارم. چیز زیادی  نمی خواهم فقط یک شغل که بتوانم خرج خانواده را بدهم و ورزش کنم. نمی دانم آیا کسی کاری به من پیشنهاد خواهد داد و دوباره می توانم به دوره قهرمانی و اوج بازگردم یا خیر؟ امیدوارم که بتوانم.

گفت و گو: احمد دباغ