جمعه دهم فروردین ماه

فوتبالی که به بیراهه می رود!

رئیس جدید فدراسیون در حالی قدم به ساختمان سئول گذاشته و از مدیریت جمعی سخن به میان آورده،که نایب اول او انصراف داده و نایب رئیس دوم هم رد صلاحیت شده است.کارکنان فدراسیون هم قبل از انتخابات با صدور بیانیه ای وی را فاقد حداقل شاخصه ها برای ریاست فدراسیون دانسته اند!

رئیس جدید فدراسیون در حالی قدم به ساختمان سئول گذاشته و از مدیریت جمعی سخن به میان آورده،که نایب اول او انصراف داده و نایب رئیس دوم هم رد صلاحیت شده است.کارکنان فدراسیون هم قبل از انتخابات با صدور بیانیه ای وی را فاقد حداقل شاخصه ها برای ریاست فدراسیون دانسته اند!


مدیریت با حرفهای قلمبه سلمبه و شعار های پرطمطراق به جایی نمی رسد.
چشم و‌گوش مردم هم از شعارهای تکراری و تو خالی پر شده است .
باید "شعور" و طراحی و کار اجرایی ملموس را به جای "شعار " در اولویت قرار داد.
امروز به جای آگهی های تبلیغاتی به مردم آگاهی داد و عملگرایی راجایگزین حرافی  کرد. 
کار تیمی و خرد جمعی نیاز به حضور عناصر کاربلد،متخصص و با انگیزه و حاضر در صحنه دارد.
متاسفانه در ارائه برنامه های نامزدها ،به وضوح شاهدبلند پروازی و  وعده‌های دهان پرکن‌و توخالی بودیم.
عزیزی خادم‌ که دیروز سکان هدایت فوتبال بی در و‌ پیکر کشور را بدست‌گرفت به خوبی می داند،در برهه ای قبول مسئولیت نموده که فوتبال ما با کوهی از مشکلات  و بدهی های تلنبار‌شده روبرو است.
تاج و بهاروند ویرانه ای بر جا گذاشته و با بی تفاوتی فدراسیونی بی در و‌پیکر تحویل او داده اند.
جالب اینکه عزیزی خادم اولویت برنامه خود را به کار تیمی داده‌ است و به کار گیری نیروی انسانی مجرب را راه نجات فوتبال از بحران فعلی تلقی کرده است.
متاسفانه ایشان در بدو ورود به فدراسیون از حضور نواب اول و دوم محروم است.
قنبر زاده قبل از انتخابات از پست نایب رییسی اول انصراف داد.
بهاروند هم رد صلاحیت شد.
کارکنان فدراسیون هم چند روز پیش با صدور بیانیه ای او را فاقد حداقل شاخصه ها برای ریاست فدراسیون دانستند.
اعضا هیات رییسه جدید را  هم در مجموع   فاقد کارایی و تخصص های  لازم می بینیم.
در چنین شرایطی آیا می توان به آینده فوتبال امیدوار بود؟
عزیزی خادم‌با کارکنانی که او را قبول ندارند چگونه کنار خواهد آمد؟
دیروز و امروز یاس و ناامیدی را در چهره مردم علاقه مند واقعی فوتبال دیدیم.
هواداران فوتبالی و کارشناسان این رشته از روند انتخابات برگزار شده راضی نیستند.
این‌نارضایتی را در کوچه و خیابان و تماسهای مردم با دفاتر خبرگزاریها و رسانه ها شاهد هستیم.
مربیان و کارشناسان فوتبال‌هم به روند کنونی انتقاد دارند و آن را یک‌معماری محض می دانند.
متاسفانه در چینش اعضا هیاتها دستکاری آشکاری صورت گرفت تا تیم همراه بهاروند و تاج در فدراسیون باقی بمانند.‌و به‌ فساد گسترده سرموش بگذارند! 
این‌ ایده در ترکیب نامتجانس و ناهماهنگ هیات رئیسه جدید هم اجرا شد  و به شکلی عجیب معماری و‌مهندسی خاصی صورت گرفت تا همگان از آینده فوتبال ناامید شوند.
جالب اینکه  برای  ریاست دائمی شیرازی  در هیات فوتبال تهران تمام قوانین اجرایی و اساسنامه های موجود زیر و رو شد ،تا او مدیریت فوتبال مرده پایتخت راعهده دار شود .
برای انتخاب مجدد شیرازی در هیات فوتبال تهران،بهاروند و طالقانی و اعوان و انصار آنها با استفاده از تمام اهرم ها و بهره بردن از تاکتیک های متعدد او را بر مصدر امور قرار دادند.آنها همه جا از توان مدیریتی   وتسلط او بر امور اجرایی سخن گفتند،اما همین نفرات  برای پست هیات رییسه فدراسیون حتی یک رای هم به او ندادند(شیرازی در انتخابات هیات رئیسه یک رای داشت که خود او به صندوق انداخته بود)!
چگونه است فردی را برای مدیریت فوتبال استان تهران با  جمعیت ۲۰ میلیونی به مردم  تحمیل می کنند،اما او را‌ فاقد صلاحیت اولیه برای حضور  در هیات رئیسه می دانند.
با این تفاسیر باید به مردم و کارشناسان  مستقل و دلسوز فوتبال کشور حق داد تا با شک و دو دلی به ماجراهای اخیر بنگرند و با دلواپسی اوضاع نابسامان فوتبال و مدیریت آن را تعقیب کنند..خدا‌ آخر عاقبت این فوتبال پر سر و صدا و تو خالی را‌ختم به خیر کند و به‌ هواداران واقعی هم صبر ایوب عطا فرماید.

نویسنده: احمد میرزاییان