چهارشنبه بیست و نهم فروردین ماه
چرا عراق کاری از پیش نبرد؛

تحلیلی واقع گرایانه از نمایش ایران

برتری قاطعانه ایران برابر بحرین و عراق چگونه بدست آمد؟ آیا خوب تدارک شده بودیم.مدیریت تیم ملی استاندارد بود؟ آیا توان تکنیکی و برتری فردی بازیکنان ما را به هدف رساند؟

تحلیل درست، نقد واقع بینانه و زیر ذره بین بردن اصولی بازیهای ایران و چگونگی حضور بحرین و عراق در این رقابتها را باید مهم شمرد و به آینده نگریست.

واقع قضیه این است که دو رقیب ما بهتر و کاملتر از ما تدارک دیده بودند و دیدارهای دوستانه خوبی برگزار کردند.

شرایط اقلیمی و آب و هوایی هم به نفع آنها بود.

تیم ما بدون دیدارهای تدارکاتی و با برپایی اردویی نیم بند در کیش وارد منامه شد.

با این شکل و شمایل  اردویی نمی توان به جام جهانی نگریست.

قطعا باید تحولی در نگرش مسئولان ایجاد شود.

آنچه که تیم ما در منامه به نمایش گذاشت حاصل توان فردی بالای بازیکنان ما بود نه تدارک بهتر و مدیریت اصولی تر!

در منامه غیرت و تعصب نفرات مدد رسان تیم ملی شد،اما این فاکتور های با ارزش در همه جا جواب نمی دهد .باید از  برنامه مدون‌تدارکاتی ،تاکتیک های شناور و اصول علمی و بدنسازی امروزی بهره برد.

این اصول و‌مفاهیم‌ علمی و آموزشی یک شبه بدست نمی آید. این فاکتور های مهم  با مرور تمرینات شکل می گیرد و ملکه ذهن بازیکن‌می شود و در نهایت در  تاکتیک تیمی نمایان‌می گردد.

گلی که سردار آزمون‌ از پاس حاج صفی‌ زد و از حرکت  اولیه قلی زاده بدست آمد، بیان کننده  ظرفیت  بالای فوتبال ما نسبت به فوتبال کند و خشک کشورهای حوزه خلیج فارس بود.

تغییر حالت از فاز دفاعی به فاز حمله با سه ضرب و نشانه گرفتن عمق دفاع رقیب و فرو ریختن دروازه عراق توسط سردار را باید از نشانه های بارز فوتبال ما دانست.

این حربه چند بار به کار گرفته شد و بازیکنان ما با رعایت اصل سرعت در‌تهاجم ،شکافی در خط دفاع عراق ایجاد کرده و با گلر عراق تک به تک شدند و...

اما در کنار این‌محاسن تیم ما معایب کلی هم دارد که باید مربیان در رفع آن کوشا باشند.

موضوع نخست مباحث بدنسازی و رعابت اصول دوندگی است. هنوز تعدادی از بازیکنان از دوندگی لازم در حد استانداردهای بین المللی فاصله دارند.

مشخصا می توان وحید امیری و طارمی  را در زمره نفرات‌دونده و‌ پرتلاش نام برد.بقیه نفرات با روزهای اوج فاصله داشتند.

بنابراین در مرحله نهایی لازم است هماهنگی درستی بین مسابقات باشگاهی و ملی ایجاد کنیم.

فشردگی مسابقات داخلی نباید باعث خستگی بازیکنان کلیدی و شاخص شود و تیم‌ملی از آن لطمه ببیند.

باید قبول کرد در امور دفاعی تیم ما در مواجهه با تبمهای سرعتی از منطقه شرق آسیا مشکلاتی دارد.

باید این ضعف را با پوشش دفاعی و زوج‌سازی در عمق و کناره ها رفع و رجوع کرد.

در دفاع میانی شجاع و کنعانی اگر چه به فهم‌و درک درستی از توان یکدیگر رسیده اند. اما در این  مسابقات تحت فشار قرار نگرفتند تا معیار و محک مناسبی بدست آید.

در مرکز زمین زوج هماهنگی کنار نور اللهی ندیدیم.

در بازی با بحرین حاج صفی کنار نوراللهی قرار گرفت که ناموفق بود..

در برابر عراق هم عزت اللهی اشتباهاتی داشت و زوج همسانی برای نوراللهی نبود.

در جناح چپ‌و راست هم این نقیصه وجود دارد.

در جناح راست محرمی و قلی زاده همخوانی درستی ندارند.قلی زاده در برگشت به عقب با کندی عمل می کند و مشارکت موثری در فاز دفاعی ندارد.

در جناح چپ اولا باید مدافع ثابت تیم مشخص شود.ثانیا مکمل او در پست وینگر چپ شناسایی و حرکات تکمیلی  این دو در تمرینات مرور شود.

حاج صفی علیرغم تجربه بهتر،هنوز یک مدافع نود دقیقه ای نیست .او در مصاف با مهاجمان سرعتی با مشکل روبرو می شود.محمدی در کنار سرعت خوب  با روزهای اوج فاصله داشت.

وحید امیری هنوز هافبک‌مورد اعتماد و‌مهره ثابت مربیان در این‌پست به شمار می آید.مصدومیت او ابن فرصت را به جهانبخش،قائدی و ترابی داد تا مربیان این بازیکنان را مورد ارزیابی جدی قرار دهند.

سامان‌قدوس هم دیگر هافبک تیم ما بود که عملکرد مناسبی داشت.دل سپردن به بازی او‌ و پاسهای طلایی و حفظ توپ عالی اش را باید مورد توجه قرار داد.

در این راستا نزول فاحش جهان بخش تا حدی قابل پذیرش بود .نیمکت نشینی دائمی جهانبخش در تیم‌ باشگاهی اش در انگلیس او را از شرایط مسابقه دور کرده است.

در نقطه مقابل باید از طارمی نام برد که کاملا در محوطه جریمه حریفان با بینایی عمل می کند و زوج مناسبی برای آزمون به شمار می آید.

او در لیگ‌پرتغال پخته و آب دیده شده  و به همراه آزمون‌  جان تازه ای به خط حمله ایران‌بخشیده است.

حرکات این دو تداعی کننده بازیهای خداداد و دایی در تیم ملی است.

با این خط حمله زهر دار و ذخیره هایی چون کاوه رضایی،انصاری فرد و قائدی و ترابی  باید به فاز تهاجمی امیدوار بود و چشم به صعود به جام‌جهانی داشت.

نویسنده: احمد میرزاییان