پنجشنبه نهم فروردین ماه
نیم نگاه

تلخ و شیرین بازی های المپیک

این روزها قهرمانان ما در دورترین نقطه شرق آسیا چشمی گریان و چشمی خندان دارند. دل همه آنها و چشم بینای آنان به مردم عطش زده و بی آب و مأوای خوزستان است و دل شان می خواهد کاری برای خوزستانی های عزیز و گرمازده انجام دهند.

جنوب ورزش خیز و زرخیز کشورمان چوب سال ها سوءمدیریت ها را می خورند و ورزشکاران ما هم از این بابت فراوان ضربه خورده اند. قهرمانانی که در کشور ژاپن حضور دارند، سرزمینی با 6852 جزیره کوچک و بزرگ که فقط پنج مورد آن اصلی و بقیه دور افتاده و تقریبا غیرمسکونی است، فاصله مدیریت ها را به خوبی حس می کنند و به راستی کی باید به خودباوری و شایسته سالاری برسیم و مردم ما آرامش و آسایش را با پوست و استخوان حفظ کنند.

المپیک در همین روزهای آغازین با تلخ و شیرین های زیادی همراه بوده است. قهرمانی جواد فروغی که در واقع پیشاهنگ غرور و شادمانی در کاروان ایرانیان بوده از یک سو و برخورد کیمیا علیزاده و ناهید کیانی در ورزش تکواندو که با پیروزی کیمیا همراه بود، تلخ ترین صحنه برای ایرانیان حاضر در بازی های ملل بوده است. شکست و پیروزی با روح مبارزات ورزشی عجین بوده و خواهد بود اما اینکه بعد از فرار مغزها شاهد کوچ ساق ها و ... باشیم، این پرسش را پیش می آورد که آیا نمی توانستیم ورزشکارانی را که با پول و مالیات مردم زحمتکش کشور ما پرورش یافته اند را حفظ کنیم. پاسخ خیلی دشوار نیست یا ما در ورزش توانایی القای روحیه میهن دوستی را در برخی قهرمانان نداشتیم یا اینکه مدیریت و هدایت را بلد نبودیم. با این همه به آنهایی که مانده اند و دل در دار و ندار وطن بسته اند، درود می فرستیم. اینکه همواره مایه غرور و افتخار وطن عزیز ما بوده اند.

نویسنده: حسین علی اسماعیلی