جمعه سی و یکم فروردین ماه
حرف اضافی آلکنو

والیبال با داورزنی در بن بست!

تیم ملی والیبال ایران حیثیتی ترین مسابقه چهارسال اخیر را به ژاپن باخت تا از این پس سال ها برای پس گیری عنوان آقایی والیبال قاره کهن دنبال چشم بادامی ها بدویم.

همه دیدند که بچه های تیم ملی اعم از جوان و باتجربه مردانه کوشیدند، اما ژاپنی ها بهتر کار کردند و یک تیم واقعی بودند اگر بگوییم به لحاظ تاکتیکی ژاپن بهترین تیم المپیک است، سخنی به گزاف نگفته ایم و دریغا که ما از ضعف کوتاهی قد این بازیکنان این کشور نتوانستیم به درستی استفاده کنیم. 114- 112 این نتیجه پیکار میلیمتری دو تیم بود و وقتی که باختیم آقای آلکنو فیلسوف ماآبانه توصیه کرده است که به بازیکنانم انتقاد نکنید. یکی نیست که بگوید آقای آلکنو شما در کوچینگ برای تیم ما چه کردید مگر ست پنجم، ست مربیان نیست!

روزی که برای انتخاب آلکنو جلسه گذاشتند علنی گفتیم که کدام کشور مربی روسی دارد که ما بخواهیم از آنها استفاده کنیم. خود این کشور که مهد والیبال است سال هاست دنبال مربیان ایتالیایی و فنلاندی رفته است ولی عده ای از کارشناسان سفارشی یا دور از مسایل بین المللی والیبال با تایید اقدام فدراسیون والیبال مدعی شدند که آلکنو سرشار از انگیزه است و می خواهد با تیم ایران از روسیه انتقام بگیرد. آن زمان گفتیم مگر ایشان قرار است به جای سعید معروف پاس بدهد یا به عوض سیدموسوی اسپک بزند اما به نظر می رسید که در این نشست بی حاصل نیز فدراسیون تصمیم خود را گرفته بود و چنین شد والیبال با داورزنی به بن بست رسید. داورزنی در دوران سوم ریاست خود در این تشکیلات دور و بر خود را از هرچه والیبالی است، خالی کرد. فنی ترین بخش خود را به یک آدم غیرمرتبط داد. مهم ترین فعالیت درونی والیبال را به یک شخص غیرمرتبط داد. نایب رئیس غیروالیبالی برگزید و در هر اتاقی سر بزنید، آدم های غریبه را می بینید که جای خردمندان و استخوان خرد کرده های والیبال را گرفته اند. نمی دانیم این جامعه شریف چه هیزم تری به آقایان فروخته است. اما همان زمان هم نوشتیم که این آب آن آسیاب را نمی چرخاند. والیبالی که به نشست های نمایشی دل ببندند و جای دلسوختگان را نادیده بگیرد، همانند بار کجی است که به منزل نمی رسد. نمی خواهیم مانند بعضی ها که سال هاست مترصد فرصت هستند تا با یک شکست دنبال سهم خواهی باشند اما باور کنیم که والیبال به طرح نو و افکار نوین به انسان دلسوز و متعهد واقعی نیاز دارد. نگاه کنید شب گذشته گزارشگر والیبالی شبکه 3 صداوسیما وقتی تیم ملی ایران باخت چگونه بغض کرده و اشک آلود بدرقه کرده است. بدرقه ای تلخ که تکرار دل های سوخته میلیون ها ایرانی و صدها پیشکسوت و کارکشته والیبال بوده است.

نویسنده: جمشید حمیدی